کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اویزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سبیل آویزان
لهجه و گویش تهرانی
برآشفته و ناراحت
-
جستوجو در متن
-
دِلِنگُووز
لهجه و گویش بختیاری
delengowz/dengelowz آویزان delengowz âvid>:آویزان شد> .
-
دُلگ
لهجه و گویش بختیاری
dolg گوشت شل و آویزان، پوست آویزان زیرگلوى گاو.
-
آویزُون آویدن
لهجه و گویش بختیاری
âvizun âvidan آویزان شدن.
-
اوویزون
لهجه و گویش بختیاری
awvizun آویزان.
-
آونگان،آونگون
لهجه و گویش تهرانی
آویزان
-
دِلِنگان،دِلِنگون
لهجه و گویش تهرانی
آویزان
-
دُرّ آویدن
لهجه و گویش بختیاری
dorr ǎvidan آویزان شدن.
-
دُر کِردن
لهجه و گویش بختیاری
dor kerdan آویزان کردن.
-
ریْجَن
لهجه و گویش گنابادی
rijan در گویش گنابادی یعنی طناب ضخیم آویزان کردن لباس ها برای خشک شدن ، طناب ، آویزان
-
شُرّاوه
لهجه و گویش بختیاری
šorrâva شَرّابه، رشتههاى آویزان از لباس یا هر چیز دیگر.
-
ان دماغو
لهجه و گویش تهرانی
کسی که آب بینی اش آویزان باشد .بچه()
-
عنبرچه
لهجه و گویش تهرانی
عطردانی که به گردن آویزان میکنند.
-
قَنٌاره
لهجه و گویش تهرانی
قلاب آویزان کردن لاشه گوسفند