کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوضاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فزناک،فزنات،اوضاعِ ()
لهجه و گویش تهرانی
سست،پیزُری،ناجور،نامناسب،مصیبت بار
-
جستوجو در متن
-
هوا پس است
لهجه و گویش تهرانی
اوضاع خراب است
-
پس/پیس/فیس بودن
لهجه و گویش تهرانی
بد بودن( اوضاع )
-
بی ریخت
لهجه و گویش تهرانی
ناجور: اوضاع بی ریخت شده
-
پیس، پس، فیس
لهجه و گویش تهرانی
بد، خراب، اوضاع پس است.
-
جور کسی جور بودن
لهجه و گویش تهرانی
اوضاع وفق مراد بودن
-
قاْراشْمیْش
لهجه و گویش گنابادی
gharashmish در گویش گنابادی یعنی وضعیت جنگی ، خراب شدن اوضاع ، اوضاع خیْط ، هرج و مرج ، گرگ و میش
-
بِلْبِشُوْر
لهجه و گویش گنابادی
belbeshor در گویش گنابادی یعنی هرج و مرج ، شورش ، درهم و برهم شدن اوضاع اجتماع
-
وَشُور کِردَن
لهجه و گویش گنابادی
washor kerdan در گویش گنابادی یعنی بحرانی کردن و خراب کردن اوضاع ، عصبانی کردن ، تحریک کردن
-
پاشنه در(ب)
لهجه و گویش تهرانی
میله محور در.در رو چه پاشنهای میچرخد :اوضاع از چه قرار است.