کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهل یک اب و خاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اهل بخیه
لهجه و گویش تهرانی
متمایل به کار غیر قانونی
-
اهل دعوا
لهجه و گویش تهرانی
دعوایی
-
اهل نَم
لهجه و گویش تهرانی
منحرف جنسی
-
جستوجو در متن
-
بَرق یا بَرِقْ
لهجه و گویش گنابادی
bargh or baregh در گویش گنابادی تکه ای فلزی یا چوبی به شکل دری کوچک است که جلوی ورودی جوی آب ، در دم باغ ها و زمینها داخل یک چهارچوب قرار میگیرد و مانع ورود و خروج آب میگردد و در هنگام نیاز به آبیاری برداشته شده و بعد دوباره در جای خود قرار میگیرد و ...
-
مِندُو
لهجه و گویش گنابادی
mendouw در گویش گنابادی به ترکیب کاه و خاک و ساختن گِل از این دو گویند که برای پوشش بام های قدیمی بکار میرود و کاربردی شبیه ایزودگام دارد.معمولا هر یک سال یا هر چند سال باید کاهگل بام های قدیمی تجدید شود.
-
غور
لهجه و گویش گنابادی
ghouwr شهر باستانی غور که خرابه های آن در ده کیلومتری گناباد واقع است و این شهر هم در زیر خاک مدفون میباشد.دلیل نابودی این شهر در دست نیست ولی احتمال آن میرود که در یک جنگ نابود شده است.
-
تَقِز
لهجه و گویش گنابادی
taghez در گویش گنابادی یعنی زنجره/ جیرجیرک وحشی گونه ای از حشره دارای دوچشم که با فاصله از هم بر روی سر قرار دارد و دو بال شفاف با رگه های. زیاد بیشترین مدت عمر به صورت لارو در زیر خاک و لابه لای پوسته درختان سپری می شود که بعضا تا 17 سال نیز در بعضی...