کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ام شریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
از دو سال پیش (/ پیرارسال) تا به حال، او را ندیدهام (/ دو سال است که او را ندیده ام).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: az do sâl piš tâ hat nun-em nediya. طاری: do sal piš tâ hatun, e-m nediya. طامه ای: do sal piš tâ hâlâ, nuhun-om nadiye. طرقی: perâr tâ hatu, e-m nediya. کشه ای: do sâl-a go e-m nediya. نطنزی: do sâl piš tâ hat non-om nediya.
-
جستوجو در متن
-
شریک اِهِن
لهجه و گویش تهرانی
کسی که بی زحمت بخواهددر کاری شریک شود
-
پا
لهجه و گویش تهرانی
نفر، شریک، همسفر،همراه
-
دست تو کاسه
لهجه و گویش تهرانی
شریک غذا
-
هُمبَر
لهجه و گویش بختیاری
hom-ba:r هَم بهر، شریک.
-
پا منقلی
لهجه و گویش تهرانی
شریک تریاک کشی ،محفل تریاک،حرف چرند
-
شریک پاتخته
لهجه و گویش تهرانی
فروشنده ای که علاوه بر مزد درصدی از سود فروش را بگیرد