کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افسردگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دلمرده،()گی
لهجه و گویش تهرانی
افسردگی
-
غِمْباد
لهجه و گویش گنابادی
ghembad در گویش گنابادی یعنی ناراحتی ، اندوهگینی ، افسردگی
-
کِز
لهجه و گویش تهرانی
حالت افسردگی و پژمردگی، کز کرده = گوشهای بی حس نشسته است.
-
دِقْ
لهجه و گویش گنابادی
degh در گویش گنابادی یعنی دلتنگی ، افسردگی ، غم هجران ، مردن از دوری معشوق
-
نیار
لهجه و گویش بختیاری
niâr دلتنگى، افسردگى bača-m niâr-e âqâs-e> kerda:فرزندم از دورى پدر افسرده شده است> .