کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افراد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دراز و کوتاه
لهجه و گویش تهرانی
افراد مختلف
-
دانه درشت
لهجه و گویش تهرانی
افراد مهم
-
تقی و نقی
لهجه و گویش تهرانی
افراد عادی
-
آفتاب لب بام
لهجه و گویش تهرانی
اواخر عمر،افراد پیر
-
کیش کیش مگسینا
لهجه و گویش تهرانی
برای راندن افراد گفته میشود
-
دندون طلا
لهجه و گویش تهرانی
از افراد فرودست،دارای دندان طلا
-
جفتی خانه
لهجه و گویش تهرانی
محل موقت جهت خوشگذرانی افراد،خیرخانه.
-
گدا ساز
لهجه و گویش تهرانی
کسانی که با شبیه معیوب کردن اعضای افراد آنها را به گدائی وامیداشتند.
-
وَگِرِفْت
لهجه و گویش گنابادی
wagereft در گویش گنابادی یعنی گرفتش ، آن را گرفت ، آن را ستاند ، جدا کردن دو چیز یا دو کس ز یکدیگر ، جدا کردن افراد در حال دعوا و جنگ
-
گُنجِلون
لهجه و گویش بختیاری
gonjelun 1. لانه زنبور وحشى؛ 2. (کنایى) محل زندگى افراد ماجراجو.
-
بِتُچِّ
لهجه و گویش گنابادی
betochche در گویش گنابادی یعنی به تو مربوط نیست ، خصوصی است ، در پاسخ افراد فضول این واژه به کار میرود.
-
دوالپا،دوالک پا
لهجه و گویش تهرانی
موجود افسانه ای باپاهای تسمه مانند که کنار جاده با خواهش کول افراد شده ،سپس پاهایش دورآنها پیچیده و آنها را تا حد مرگ میدوانده.
-
گود
لهجه و گویش تهرانی
گودهای برداشتن خاک ساخت باروی تهران در زمان شاه تهماسب که افراد فقیر دربیشتر آنها سکونت کرده بودند:زنبورک خانه /چاله میدان/عربها/چال حصار
-
نوْن گِنْدُم شِکِمِ فوْلَدی
لهجه و گویش گنابادی
none gendom shekem fwladi ضرب المثل گنابادی نان گندم ، شکم فولادی کنایه از افراد تازه به دوران رسیده که به دلیل رسیدن سریع یا خیلی کند از فقر به ثروت خود را گم کرده و فقر و فلاکت خود را فراموش میکنند و ادای اشراف زادگان را در می آورند.
-
گوش بریدن
لهجه و گویش بختیاری
guš boridan گوش بریدن، بریدن نوک گوش خرى که به مزرعه دیگران خسارت زند، بریدن نوکِ گوشِ گوسفند براى نشان کردن، بریدن نیمى از هر دو گوش سگ براى اینکه به افراد ناشناس پارس و حمله کند.