کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتادن به جان کسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیت افتادن
لهجه و گویش بختیاری
pit oftâdan تاب افتادن، پیچ افتادن.
-
سرلج افتادن
لهجه و گویش تهرانی
لج کردن
-
دنبال افتادن
لهجه و گویش تهرانی
پی دختری رفتن برای یافتن خانه وی
-
روآب افتادن
لهجه و گویش تهرانی
نفرین، کنایه از مردن
-
مرنو افتادن
لهجه و گویش تهرانی
فحل شدن
-
لیچ افتادن
لهجه و گویش تهرانی
عرقسوز شدن، ناسور شدن
-
هچل افتادن
لهجه و گویش تهرانی
گرفتار شدن
-
گیر افتادن
لهجه و گویش بختیاری
gir oftâdan 1. گیر افتادن، دستگیر شدن؛ 2. با مشکل مواجه شدن.
-
پس افتادن
لهجه و گویش تهرانی
غش کردن
-
جا افتادن
لهجه و گویش تهرانی
عمل آمدن
-
چپ افتادن
لهجه و گویش تهرانی
لج شدن
-
چِلَه افتادن
لهجه و گویش تهرانی
گرفتار جادو شدن
-
خِفت افتادن
لهجه و گویش تهرانی
پُرخوردی که نفس کشیدن دشوار شود،تنگ بودن،خواب بد
-
از چشم افتادن
لهجه و گویش تهرانی
خوار شدن
-
از سر افتادن
لهجه و گویش تهرانی
ترک کردن