کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جز زدن
لهجه و گویش تهرانی
التماس کردن،اصرار کردن
-
وَرْمَلیْدَ
لهجه و گویش گنابادی
warmalida در گویش گنابادی یعنی مست کردن ، اصرار کردن ، پافشاری کردن ، تلاش کردن
-
رِکَّه کاشتن
لهجه و گویش بختیاری
rekka kâštan 1. لجبازى کردن؛ 2. اِصرار کردن؛ 3. سربه سر کسى گذاشتن.
-
ماسِلِ بىچو
لهجه و گویش بختیاری
mâsel-e bi ču محصِّل بدون چوب، تحصیلدار بدون چوب، مأمور مالیات بگیر بدون چوب (مأموران و مُحصِّلان مالیات در روستاهامعمولاً با اِعمال خشونت مالیات مىگرفتند. به همین دلیل به کسى که براى گرفتن چیزى اصرار بسیار ورزد «ماسل بىچو» گویند).