کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجازه…را به او داد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
را
لهجه و گویش بختیاری
râ راه.
-
را
لهجه و گویش تهرانی
راه
-
را آهِن
لهجه و گویش بختیاری
râ-âhen راهآهَن.
-
در (= معرفه) را نبند.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bare darneband / bare hâneka. طاری: bar hâmaband. طامه ای: bare henaband. طرقی: bare hâmaband / bar hâmaband. کشه ای: bare hânake. نطنزی: bare henabend.
-
چَپ اِز را
لهجه و گویش بختیاری
čap ez râ مخالفِ هر پیشنهاد، خودرأى.
-
امان کسی را بریدن
لهجه و گویش تهرانی
بی تاب کردن
-
بساط را جمع کردن
لهجه و گویش تهرانی
برچیدن
-
بوق کسی را زدن
لهجه و گویش تهرانی
اعلام بی اعتباری و ورشکستگی و یا رسوایی
-
بیاض را کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
رمق کسی را گرفتن
-
سر کسی را بردن
لهجه و گویش تهرانی
زیاد حرف زدن و خسته کردن کسی
-
سر کسی را خوردن
لهجه و گویش تهرانی
مرگ نزدیکان :سر 3 تا شوهر را خورده !
-
سرکیسه را شل کردن
لهجه و گویش تهرانی
خرج کردن
-
خود را باختن
لهجه و گویش تهرانی
ترسیدن
-
خون خون را خوردن
لهجه و گویش تهرانی
عصبانی بودن
-
خیر چیزی را دیدن
لهجه و گویش تهرانی
کمال استفاده را بردن