کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَهْلِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اهلی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ahli / dassi طاری: ahli / dasti طامه ای: a:li طرقی: ahli کشه ای: ahli نطنزی: ahli
-
اهلى
لهجه و گویش بختیاری
a:li اهلى. نیز mâli .
-
جستوجو در متن
-
مالى کردن
لهجه و گویش بختیاری
mâli kerdan اهلى کردن.
-
مالى
لهجه و گویش بختیاری
mâli اهلى، رام، دستآموز.
-
بَره
لهجه و گویش تهرانی
بچه چارپایان اهلی تا شش ماهگی، بچه آهو
-
سُوْر
لهجه و گویش گنابادی
souwr در گویش گنابادی یعنی ناآرام ، وحشی ، آماده به فرار ، غیر اهلی ، سرکش
-
زِبوْبِسْتَ
لهجه و گویش گنابادی
zebwbesta در گویش گنابادی یعنی حیوان ، زبان بسته ، حیوانی اهلی که آزاری ندارد ، حیوان بدون آزار و اذیت
-
موچ کَشیدن
لهجه و گویش بختیاری
muč kašidan صدایى که از غنچه کردن دو لب و مکیدن هوا به درون دهان تولید مىشود براى فراخواندن سگ یا پرندگان اهلى.