کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آینه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کُنده زانو
لهجه و گویش تهرانی
آینه زانو،
-
چفتک،چفته،چِفت
لهجه و گویش تهرانی
آینه زانو یا آرنج،مَفصل،کنده زانو
-
حِجله
لهجه و گویش تهرانی
استوانه چوبی آینه کاری که برای جوان ناکام فوت کرده سر کوچه میگذارند
-
نَخْل
لهجه و گویش گنابادی
nakhl در گویش گنابادی یعنی سازه ای چوبی که از آن در مراسمات مذهبی در محرم استفاده میشود و آن را با پارچه و آینه و پرچم و طناب میارایند و حرکت میدهند.
-
کفتر(انواع)
لهجه و گویش تهرانی
سفید، سیاه، سبز، هما، پشتدار، خال کمر، خال سبز، پیس، شازده، یک کتی، لک توش، سوسکی، چلچلهای، غازی، گرگی، کله دم سبز، سینه دم سیاه، سینه دم قهوهای، کله برنجی، قرمز، زرد، چاهی، سوری،پلنگ، ابلق، سوسکی، آینهای.کفتر های غیر پرشی=ماهو، دم چتری، فری و ه...
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...