کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهن داغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اَهَنْ
لهجه و گویش گنابادی
ahan در گویش گنابادی هستند ، تشریف دارند
-
آهِن
لهجه و گویش بختیاری
âhen آهن.
-
اِهِن
لهجه و گویش تهرانی
صدای اعلام وجود فرد منتظر، بویژه در مستراح
-
آهِن رُوا
لهجه و گویش بختیاری
âhen-rovâ آهنرُبا.
-
را آهِن
لهجه و گویش بختیاری
râ-âhen راهآهَن.
-
شریک اِهِن
لهجه و گویش تهرانی
کسی که بی زحمت بخواهددر کاری شریک شود
-
اِهّن و تُلُوپ،اِهِن و تولوپ
لهجه و گویش تهرانی
دنگ و فنگ، کر و فر، دبدبه، بیا و برو
-
زنگ نزن (آهن)
لهجه و گویش تهرانی
فولاد ضد زنگ
-
جستوجو در متن
-
داق
لهجه و گویش بختیاری
dâq 1. داغ؛ 2. نشان، علامتى که با آهن تفته بربدن حیوان پدید آرند.
-
لِلَّ
لهجه و گویش بختیاری
lella 1. داغ، نشان گذاردن روى بدن چهارپایان با آهن تفته. 2. نام شاخه کوچک و نازک و گرهدارى که براى اندازهگیرى مقدار شیر در ظرف در شیروره استفاده مىشود.