کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آمیز قَشَمشَم
لهجه و گویش تهرانی
کسی که برای خود عنوان و مقام قائل شود.
-
آمیرزا، آمیز،میز
لهجه و گویش تهرانی
ترکیبات میرزا
-
آمیز/میز قلمدون
لهجه و گویش تهرانی
میرزا بنویس
-
میرزا قَشَمشَم،آمیز قشمشم
لهجه و گویش تهرانی
آدم عنوان دار بی محتوا
-
جستوجو در متن
-
اروا، ()ی بابام، ()ی خاک بابات.
لهجه و گویش تهرانی
قسم خوردن طنز آمیز.
-
لالمونی،()گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
سکوت مصلحتآمیز،خفقان
-
کپَه کردن
لهجه و گویش تهرانی
خوابیدن توهین آمیز
-
کوفت(کاری) کردن
لهجه و گویش تهرانی
خوردن (توهین آمیز)
-
کوفتی
لهجه و گویش تهرانی
اشاره توهین آمیز به کسی
-
اِلهاک دیو
لهجه و گویش تهرانی
از دیو های افسانه ای،تشبیه توهین آمیز
-
تون بتون،تون بتون شده
لهجه و گویش تهرانی
آواره و سرگردان، عبارتی نفرینآمیز(تون حمام زمستان جای بیخانمانها بوده)
-
عزیز،عزیز جون
لهجه و گویش تهرانی
مادر بزرگ یا مادر زن/شوهر،خطاب محبت آمیز به کسی
-
مُونْدَ نِبِشِ
لهجه و گویش گنابادی
monda nebeshe در گویش گنابادی یعنی خسته نباشید ، آرزوی آسودگی و پایان موفقیت آمیز انجام کار یا کارها برای دیگری یا دیگران
-
زَهر
لهجه و گویش گنابادی
zahr در گویش گنابادی یعنی کوفت ، مرگ ، وقتی میخواهند به کسی بگویند خفه شو یا در جواب خنده تمسخر آمیز استفاده میشود.