کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ink-jet printer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هدن
لغتنامه دهخدا
هدن . [ هَِ ] (اِخ ) موضعی است به بحرین . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
هدن
لغتنامه دهخدا
هدن . [ هَِ ] (ع اِ) فراخی و ارزانی سال . (منتهی الارب ). خصب . (اقرب الموارد).
-
هدن
لغتنامه دهخدا
هدن . [ هَُ ](ع اِ) صلح . (غیاث ، از منتخب ). رجوع به هدنة شود.
-
هدن
لغتنامه دهخدا
هدن . [ هَُ دُ ] (ع اِ) ج ِ هدنة. (منتهی الارب ).
-
جان هدن هیندلی
لغتنامه دهخدا
جان هدن هیندلی . [ هََ دِ هی ] (اِخ ) از نویسندگانی است که از اشعار حافظ به انگلیسی ترجمه کرده است . وی بسال 1800 م . متولد شده است . (از سعدی تا جامی ص 329).