کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gos پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
لخص
لغتنامه دهخدا
لخص . [ ل َ ] (ع مص ) نگریستن چشم شتر را که پیه دار است یا نه . (منتهی الارب ).
-
لخص
لغتنامه دهخدا
لخص . [ ل َ خ َ ] (ع اِ) گوشت کوره ٔ چشم . (مهذب الاسماء). رجوع به لخصه شود.
-
لخص
لغتنامه دهخدا
لخص . [ ل َ خ َ ] (ع مص ) گوشت گرفتن بام چشم . (منتهی الارب ). گوشت گرفتن چشم . (منتخب اللغات ). گوشت گرفتن پلک بالایین چشم . ج ، الخاص . (بحر الجواهر). || آماسیدن گرداگرد چشم . (منتهی الارب ).
-
لخص
لغتنامه دهخدا
لخص . [ ل َ خ ِ ] (ع ص ) ضرع ٌ لخص ؛ پستان بسیار گوشت که شیرش به دشواری برآید. (منتهی الارب ).