کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
foster-son پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سخد
لغتنامه دهخدا
سخد. [ س َ ] (ع ص ) گرم . (منتهی الارب ): ماء سخد؛ آب گرم . (ناظم الاطباء). حار. (اقرب الموارد). || (اِ) آماس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و از این معنی است فیصبح و السخد علی وجهه . (منتهی الارب ). رجوع به سُخْد شود.
-
سخد
لغتنامه دهخدا
سخد. [ س ُ ] (ع اِ) آب زرد سطبر که با بچه از زهدان برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). ج ، اسخاد. || زردی است همراه با ورم در رخسار، و در حدیث است : فیصبح و کان السخد علی وجهه . (اقرب الموارد).