کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
co employment پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زخ زدن
لغتنامه دهخدا
زخ زدن .[ زَ زَ دَ ] (مص مرکب ) آواز و ناله ٔ حزین کردن . زاری نمودن . زار زدن . ناله سر دادن . رجوع به زخ شود.- زخ زنان ؛ در حال زاری و ناله . در حال زخ زدن و زاری کردن : زنان زخ زنان ، بانگ و زاری کنان کنان موی مشکین و مویه کنان .اسدی .
-
چشم زخ
لغتنامه دهخدا
چشم زخ . [ چ َ / چ ِزَ ] (اِ مرکب ) مرخم چشم زخم است . چشزخ . (انجمن آرا)(آنندراج ). چشم بد. نظر بد. عین الکمال : گردون ، و ان یکاد همی خواند و قل اعوذاز بهر چشمزخ که نه اش نام و نه نشان . کمال اسماعیل (از انجمن آرا).عطارد را بدوزم دیده ٔ بدکه جادو خ...