کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
M پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
می
لغتنامه دهخدا
می . (یونانی ، حرف ، اِ) مو. نام حرف دوازدهم از حروف یونانی ونماینده ٔ ستاره های قدر یازدهم و صورت آن این است : M (m).(از یادداشت مؤلف ).
-
رادیکال
لغتنامه دهخدا
رادیکال . (فرانسوی ص ، اِ) بمعانی :ریشه ای ، اصلی ، اساسی . (فرهنگ نفیسی ). || در اصطلاح ریاضی عبارتست از ریشه ٔ عددی و علامت آن در ریاضی به این شکل aǼ n است . مثلا اگر بنویسیم aaǼ منظور آن است که عددی بدست آوریم که اگر آن را n بار در خود ضرب کنیم عد...
-
جنبره
لغتنامه دهخدا
جنبره . [ جَمْب ْ رَ / رِ ] (اِ) حلقه و دایره (؟). چنبره : ده ودوهزار انگبین جنبره بدژها کشند این همه یکسره . فردوسی .در فهرست ولف آمده : جُنْبْرَه ، مطابق نسخه ٔ «فردوسی چ بمبئی ص 50 شعر 428» بمعنی Seitenweg و در فردوسی چ «C» چنبره آمده و در نسخه ٔ ...
-
مینیموم
لغتنامه دهخدا
مینیموم . [ مُم ْ ] (فرانسوی ، اِ) کمترین مقدار. حداقل . کمینه . مقابل ماکزیموم . استحصال از چیزی بحداقل ممکن . || (اصطلاح ریاضیات ) کوچکترین مقدار یک تابع که قبل از این مقدار تابع نزولی است و بعد از این مقدار تابع صعودی است و باحرف (m) نمایانده میشو...
-
واحد
لغتنامه دهخدا
واحد. [ ح ِ ] (ع اِ) مقدار معینی از هر چیز که برای اندازه گیری کمیت ها به کار میرود مانند متر که واحد طول است و کیلوگرم که واحد جرم و وزن است . یکه . (از واژه های فرهنگستان ). برای واحدهای فیزیکی سه دستگاه هست ، یکی دستگاه S .G .C که سه واحد اساسی دا...
-
طغری
لغتنامه دهخدا
طغری . [ طُ را ] (ع اِ) طغرا. علامتی که با خط درشت بر طره ٔ احکام سلطانی کشند. صاحب تاج العروس گوید: این کلمه تتری است و اصل آن طورغای باشد و فارس و روم (مقصود ترک عثمانی است ) آن را استعمال کنند. ج ، طغراوات . و آن را پس از طره و پیش از بسمله به منش...
-
واحد توان
لغتنامه دهخدا
واحد توان . [ ح ِ دِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحد توان یا قدرت در دستگاه .S .K .M عبارت است از وات . اضعاف وات که هر یک بعنوان واحدی به کار میروند با نشانه های بین المللی آنها عبارتند از: هکتووات (hw) که برابر است با صد وات رجوع به هکتووات شود...
-
واحد جرم
لغتنامه دهخدا
واحد جرم . [ ح ِ دِ ج ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی که برای سنجش مقدار جرم یا توده به کار میرود. در دستگاه S.K.M واحد اصلی که برای جرم در نظر گرفته شده است کیلوگرم جرم (kg) است . رجوع به کیلوگرم شود و در دستگاه .S.T.M تن (t) است که برابر هزار کی...
-
شتاب
لغتنامه دهخدا
شتاب . [ ش ِ ] (اِمص ) مقابل درنگ . (آنندراج ). جستن و خواستن امری پیش از وقت آن و آن از مقتضیات شهوت و از صفات مذمومه باشد. عجله . (یادداشت مؤلف ). اشتاب . اشتو (درتداول عامه ٔ گناباد). سرعت . عجل . دستپاچگی . تندی . مقابل درنگ و آهستگی . تعجیل . م...
-
واحد الکتریکی
لغتنامه دهخدا
واحد الکتریکی . [ ح ِ دِ اِ ل ِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واحدی که در الکتریسیته به کار میرود. واحدهای الکتریکی عبارتند از: واحد مقاومت ، واحد شدت جریان ، واحد اختلاف پتانسیل الکتریکی یا واحد نیروی محرکه الکتریکی ،واحد مقدار الکتریسته . رجوع به و...
-
مرس
لغتنامه دهخدا
مرس . [ م ُ ] (اِخ ) ساموئل فینلی بریز (1791 - 1873 م ). نقاش امریکائی و مخترع تلگراف الکترومغناطیسی . او در سال 1791 م در چارلستون واقع در ایالت ماساچوست متولد شد و از سال 1832 سرگرم اختراع تلگراف گشت و به سال 1835 نخستین دستگاه تلگراف را ساخت و الف...
-
بیکنل
لغتنامه دهخدا
بیکنل . [ ن ِ ] (اِخ ) هرمان . (انگلیسی ) مترجم بزرگترین و ذیقیمت ترین ترجمه های منظوم دیوان حافظ به انگلیسی .این شخص در سال 1830 م . متولد شد و در ابتدا به تحصیل طب در بیمارستان سن بارتلمئو پرداخت و در سال 1854 م . به اخذ درجه ٔ .S .C .R .M نائل گرد...
-
بیضی
لغتنامه دهخدا
بیضی . [ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) منحنیی (مسدود) واقع دریک صفحه که مجموع فواصل هر نقطه ٔ آن از دو نقطه ٔ ثابت (موسوم به دو کانون بیضی ) واقع در آن صفحه مقدار ثابتی باشد. یکی از طرق رسم بیضی اینست که پس از انتخاب دو کانون ریسمانی بلندتر از فاصله ٔ دو ک...
-
قولون
لغتنامه دهخدا
قولون . (معرب ، اِ) از یونانی کلن . روده ٔ فراخ .- قولون افقی ؛ (اصطلاح پزشکی ) قسمتی از روده ٔ فراخ را گویند که دنباله ٔ قولون صاعد است و پس از آن قرار داردو بطور افقی از زیر کبد و در جلو قسمت تحتانی کلیه ٔراست از طرف راست شکم بطرف چپ شکم در زیر مع...
-
تبدیل
لغتنامه دهخدا
تبدیل . [ ت َ ] (ع مص ) بدل کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بدل چیزی آوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بدل کردن چیزی به چیزی . (آنندراج ). گرفتن چیزی بدل چیزی دیگر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). عوض کردن چیزی به چیزی . (فرهنگ نظام )....