کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکسوفلجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سو
لغتنامه دهخدا
سو. (اِ) سوی . «سوی » پهلوی «سوک » (طرف ، جهت ) و «سوک » . (اشتقاق اللغة، هوبشمان ص 748). رجوع به نیبرگ ص 204 و «سوک » شود. معرب آن سوق در چهار سوق . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). جانب . طرف . (برهان ). جانب چنانکه این سو و آن سو. (آنندراج ). کنار. خ...
-
سو
لغتنامه دهخدا
سو. (ترکی ، اِ) بترکی آب را گویند. (برهان ) (جهانگیری ). در ترکی به معنی آب و شراب . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : تن گرچه سو و اکمک از ایشان طلب کندکی مهر شه به آتسز و بغرا برافکند.خاقانی .
-
سو
لغتنامه دهخدا
سو. [ س ُ ] (اِخ ) نام چشمه ای است در ولایت طوس و به چشمه ٔ سبز اشتهار دارد. (برهان ) (جهانگیری ).
-
یک
لغتنامه دهخدا
یک . [ ی َک ک ] (اِخ ) شهری است به مغرب . (آنندراج ) (از معجم البلدان ) (یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ). شهری است به مغرب و از دژهای مرسیه است و از آنجا تا یک 45 میل مسافت باشد و ابوبکر یحیی بن سهل یکی ، هَجّاء عرب که به سال 660 هَ . ق .درگذشته بدانج...
-
یک
لغتنامه دهخدا
یک . [ ی َک ک ] (معرب ، عدد، ص ، اِ) فارسی است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). معرب یک فارسی یعنی واحد. احد. عدد اول . (یادداشت مؤلف ). معرب یک است . صاحب تاج العروس گوید: ازهری گوید در فارسی به معنی واحد است و در شعر رؤبه نیز آمده است .- یک ّ لیک ّ ؛...
-
یک
لغتنامه دهخدا
یک . [ ی َ ] (ص ، اِ) فرد و یکه . || رسم و دستور و عادت و قاعده و قانون . || بزرگوار. || وزغ و غوک . (ناظم الاطباء). اما در این معنی دگرگون شده ٔ کلمه ٔ پک است . (یادداشت مؤلف ). || کیک . (ناظم الاطباء).
-
یک
لغتنامه دهخدا
یک . [ ی َ / ی ِ ] (عدد، ص ، اِ) نخستین شماره از اعداد که به تازی واحد و اَحَد گویند. (ناظم الاطباء). نخستین شماره ٔ عددی که در مرتبه ٔ اول واقع است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). احد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ). واحد. (ناظم الاطبا...
-
یک یک
لغتنامه دهخدا
یک یک . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) فردفرد. یکی یکی . یک نفر یک نفر. یک عدد یک عدد: شاگردان یک یک از در بیرون می روند. تک تک : لاجرم گویی که یک یک ذره رادر درون پرده ای باری دگر. عطار.و به گاه خلوت و فرصت یک یک را عرضه می دارد تا نشان م...
-
کیانگ سو
لغتنامه دهخدا
کیانگ سو. (اِخ ) یکی از استانهای شرقی کشور چین است که 45230000 تن سکنه دارد و مرکز آن نانکین و شهر معروف آن شانگهای است . (از لاروس ).
-
گرجان سو
لغتنامه دهخدا
گرجان سو. [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت ، واقع در 10هزارگزی شمال خاوری رودبار و خاور سفیدرود. دارای 43 تن جمعیت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کانی سو
لغتنامه دهخدا
کانی سو. [ س َ ] (اِخ )دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 38500 گزی خاوری مهاباد و ده هزارگزی خاور شوسه ٔ مهاباد به سردشت . ناحیه ای است کوهستانی معتدل و دارای 69 تن سکنه از رودخانه ٔ مهاباد مشروب میشود. محصولاتش غلات ، چغن...
-
ساری سو
لغتنامه دهخدا
ساری سو. (اِخ ) دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو، واقع در 13 هزارگزی باختر پلدشت ، و 3 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ پلدشت به ماکو. جلگه ای و گرمسیر و مالاریائی ، آب آن از ساری سو. محصول آن غلات است ، 45 تن سکنه دارد که به زراعت و گله دار...
-
ساری سو
لغتنامه دهخدا
ساری سو. (اِخ ) نام رودی است در آذربایجان در شهرستان ماکو در دهستان ساری سوباسار. این رودخانه از باطلاقهای بایزید ترکیه سرچشمه میگیرد و در 5 هزارگزی بازرگان وارد ایران میشودو بعلت گذشتن از زمینهای نرم و جلگه ای آب آن همیشه گل آلود است . (از فرهنگ جغر...
-
هشت سو
لغتنامه دهخدا
هشت سو. [ هََ ] (ص مرکب ) هر آنچه دارای هشت گوشه باشد. (ناظم الاطباء).
-
هم سو
لغتنامه دهخدا
هم سو. [ هََ ] (ص مرکب ) دو چیز که در یک جهت در حرکت باشند.