کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکی و نصفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یکی یکی
لغتنامه دهخدا
یکی یکی . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ق مرکب ) یکی پس از دیگری . به توالی . پی هم . || فرداً فرد. هریک جداجدا. یکی بعد دیگری .
-
یکی نه یکی
لغتنامه دهخدا
یکی نه یکی . [ ی َ / ی ِ ن َ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یک درمیان . (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به یک درمیان شود.
-
هفت یکی
لغتنامه دهخدا
هفت یکی . [ هََ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
یکی به دو
لغتنامه دهخدا
یکی به دو. [ ی َ / ی ِ ب ِ دُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یکی با دو. نزاع . ستیزه . مجادله . محاجه . مکابره .- یکی به دو کردن ؛ مشاجره ٔ لفظی . گفت وشنودی که از روی عصبانیت صورت گیرد. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
-
خانه یکی شدن
لغتنامه دهخدا
خانه یکی شدن . [ ن َ / ن ِ ی َ / ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در یک خانه باهم زیستن . هم منزل شدن . || دوست یکدل شدن .
-
جستوجو در متن
-
اسطرلاب نیمه
لغتنامه دهخدا
اسطرلاب نیمه . [ اُ طُ ب ِ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نصفی مقابل تام و ثلثی و غیره .
-
نصفی
لغتنامه دهخدا
نصفی . [ ن ِ ] (ص نسبی ، اِ) نوعی از پیاله ٔ شراب . (غیاث اللغات ) (از کشف اللغات ) (از بهار عجم ) (از سروری ) (از برهان قاطع) (از فرهنگ خطی ). نام قسمی جام . (یادداشت مؤلف ) : ای به عارض چو می و شیر فرا پیش من آی بربط من به کف من نه و نصفی برگیر. ف...
-
نصفی
لغتنامه دهخدا
نصفی . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت ، در 12 هزارگزی شمال شرقی رودبار، در ناحیه ٔ کوهستانی معتدل هوای مرطوبی واقع است و 789 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ کوری ، محصولش غلات و برنج و بنشن و لبنیات و زیتون ، شغل اها...
-
ذات الشعاع
لغتنامه دهخدا
ذات الشعاع . [ تُش ْ ش ُ ](ع اِ مرکب ) یکی از آلات رصد است : و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلابهای تام و نصفی و ذات الشعاع که موجود بود برگرفتم . (از نسخه ای از جهانگشای جوینی ). ذات المطرقین
-
اصطرلاب تام
لغتنامه دهخدا
اصطرلاب تام . [ اُ طُ ب ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اصطرلاب تمام . برای هر درجه ای معمول است . (از مفاتیح خوارزمی ): و اصطرلابهای تام و نصفی و الشعاع دیگر که موجود بود برگرفتم . (جهانگشای جوینی ). و رجوع به اسطرلاب تام و اسطرلاب تمام شود.
-
سنگ در ساغر زدن
لغتنامه دهخدا
سنگ در ساغر زدن . [ س َ دَ غ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از توبه کردن و شیشه شکستن باشد. (از آنندراج ) : سنگ در ساغر نیک و بد ایام زنندوز کف سنگدلان نصفی ساغر گیرند.مجیرالدین بیلقانی .
-
نیم کره
لغتنامه دهخدا
نیم کره . [ک ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) نصفی از کره ٔ زمین : نیم کره ٔ شمالی . نیم کره ٔ جنوبی .- نیم کره ٔ مغز ؛ هر یک از دو قسمت چپ و راست مغز. (لغات فرهنگستان ).
-
اسطرلاب تام
لغتنامه دهخدا
اسطرلاب تام . [ اُ طُ ب ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسطرلابی که تمام مقنطرات را از یک تا نود دارا باشد. (التفهیم ص 297 ح ) : و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلاب های تام و نصفی ... که موجود بود برگرفتم . (جهانگشای جوینی ). رجوع به اسطرلاب ...
-
نیمی
لغتنامه دهخدا
نیمی . (ق ) نصف .نصفی . نیمه ای . رجوع به نیم و نیمه شود : همی نیمی از روز لشکر گذشت کشیدند صف بر دو فرسنگ دشت . فردوسی .جهد کن تا آن فتور از کار من بیرون شودخوش نباشد جامه نیمی اطلس و نیمی پلاس .ظهیر.