کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یونس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) خوارزمشاه . یونس بن تکش خان بن الب ارسلان بن اتسزبن محمدبن نوشتکین . بعد از انهزام برادر درسال 568 هَ . ق . به پادشاهی نشست و رشیدالدین وطواطدر مدح او شعر سروده است . (از تاریخ گزیده ص 492).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) غیثاوی . خطیب جامع جدید به دمشق . او راست : رسالة فی القهوة و تحریمها. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یونس بن عبدالوهاب ... شود.
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) مالکی ، ملقب به شرف الدین . صاحب «الکنز المدفون و الفلک المشحون » که به جلال الدین سیوطی منسوب است . و نیز کتاب «الجواهر المصون » از اوست . وی از شاگردان شمس الدین ذهبی (متوفای سال 748 هَ . ق .) بود و در حدود سال 770 هَ . ق . در...
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) نام سوره ٔ دهم از قرآن مجید، پیش از سوره ٔ هود و پس از سوره ٔ توبه . و خود دارای 109 آیه است و در مکه نازل شده و با این آیه آغاز می شود: الَّر تلک آیات الکتاب الحکیم . (یادداشت مؤلف ).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (عبری ، اِ) به معنی کبوتر است . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ن ُ ] (اِخ ) ابن حسن مصری . از متصوفان بود و کتاب «غایات السرائر و آیات البصائر» از اوست که به سال 896 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از اعلام زرکلی ).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، واقع در 24000گزی جنوب شهر ملایر، کنار خاوری راه شوسه ٔ ملایر به بروجرد. سکنه ٔ آن 593 تن . آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). نام محلی کنار راه ملایر و ب...
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم وفراوندی . ابن ندیم در الفهرست ذکر او کرده است . او راست : «الشافی فی علوم القرآن » و «الوافی فی العروض و القوافی ». (از معجم الادباء چ مصر ج 20 ص 68).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن ابی عمر اصفهانی ، معروف به یونس اصفهانی . از محدثان بود و احادیثی از آن حضرت روایت کرده است . (از ذکر اخبار اصبهان ص 354).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن ابی فروة. رجوع به یونس (ابن محمدبن کیسان ...) شود.
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن احمد محلی ازهری کفراوی شافعی ، معروف به یونس مصری . فقیه بود و به علم حدیث اشتغال داشت . در محلةالکبرای مصر در سال 1029 هَ . ق . به دنیا آمد و در همانجا و سپس در الازهر به تحصیل پرداخت . آنگاه به سال 1070 هَ . ق . به دمشق رف...
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن رسته مغازلی ، مکنی به ابوالحسن . شیخی ثقه و از محدثان بود و به سال 321 هَ . ق . درگذشت . (از ذکر اخبار اصبهان ص 346).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن بُکَیْربن واصل شیبانی ، مکنی به ابوبکر. مورخ و از حافظان حدیث و از مردم کوفه و از مصاحبان جعفربن یحیای برمکی بود. یافعی و ذهبی او را صاحب «المغازی » دانسته اند. مرگ یونس به سال 199 هَ . ق . بود. (از اعلام زرکلی ).
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن بدران بن فیروزبن صاعد شیبی قرشی حجازی الاصل ، مکنی به ابوالولید و معروف به جمال الدین مصری . قاضی القضاة دمشق . وی در سال 555 هَ . ق . در مصر به دنیا آمد و از سلفی و جز وی دانش آموخت و در شام وکالت سلطنتی را بر عهده گرفت و پ...
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن حبیب الضبی ، مکنی به ابوعبدالرحمان . امام نحویان بصره در روزگار خویش بود و محضر او مجمع اهل ادب و نحو و تحقیق و مرجع رفع مشکلات ادیبان و نحویان بود. سیبویه ازمحضر او کسب علم کرده و در کتاب خود از او روایت دارد و نیز کسایی و ...