کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یوم التناد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذات یوم
لغتنامه دهخدا
ذات یوم . [ ت َ ی َ مِن ْ ] (ع ق مرکب ) روزی . (دهار). در روزی . بروزی . روزی از روزها.
-
قتل یوم
لغتنامه دهخدا
قتل یوم . [ ق َ ی ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ای نیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. در 17هزارگزی شمال نورآباد و 19هزارگزی خاور اتومبیل رو خرم آباد به کرمانشاه واقع است . سکنه ٔ آن 50 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
طواف یوم النحر
لغتنامه دهخدا
طواف یوم النحر. [ طَ ف ُ ی َ مِن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) مانند طواف زیارت عبارت از گردش در اطراف خانه ٔ کعبه است در یکی از ایام ماه قربان هفت نوبت . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
شافع یوم الحساب
لغتنامه دهخدا
شافع یوم الحساب . [ ف ِ ع ِ ی َ مُل ْ ح ِ ] (اِخ ) شافع روز جزا، رسول اکرم صلی اﷲ علیه و سلم .
-
جستوجو در متن
-
تناد
لغتنامه دهخدا
تناد. [ ت َ دد ] (ع مص ) از یکدیگر رمیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پراکنده شدن و از هم گریختن و رمیدن و منه قراءة ابن عباس و جماعة یوم التناد بشد الدال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)... به تشدید دال پراکنده شدن و از همدیگر رمیدن و یوم ال...
-
تنادی
لغتنامه دهخدا
تنادی . [ ت َ ] (ع اِ) یوم التنادی ؛ روز قیامت .و قری ٔ التناد بتشدید الدال . (از اقرب الموارد) (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تناد شود.
-
مرجع
لغتنامه دهخدا
مرجع. [ م َ ج ِ / م َ ج َ ] (ع اِ) جای بازگشتن . (غیاث اللغات ). جای برگشت . جای بازگشت . (ناظم الاطباء). محل رجوع . (فرهنگ فارسی معین ). مآب . منقلب . بازگشت گاه . (یادداشت مؤلف ) : اژدها را به مرجعی مانند کردم که به هیچ تأویل از آن چاره نتوان کرد...
-
رستاخیز
لغتنامه دهخدا
رستاخیز. [ رَ ] (اِ مرکب ) (از: رستا، رسته ، مُرده + خیز) رستخیز. برخاستن مردگان . بعث . (فرهنگ فارسی معین ). روز قیامت و محشر. (ناظم الاطباء). قیامت را گویند که محشر باشد. (برهان ) (از شعوری ج 2 ص 23). قیامت . (از غیاث اللغات ). روزی که مردگان به ام...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی دؤاد فرج بن جریربن ملک بن عبداﷲبن عبادبن سلام بن عبدهندبن لخم بن مالک بن قیض بن منعةبن برجان بن دوس بن الدّئل بن امیّةبن حذیفةبن زهربن ایادبن نزاربن معدبن عدنان الأیادی القاضی . او بمروّت و عصبیت معروف و وی را با معت...