کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یوام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یوام
لغتنامه دهخدا
یوام . [ ی َ ] (اِخ ) قبیله ای است از حبش . (منتهی الارب ).
-
یوام
لغتنامه دهخدا
یوام . [ ی ِ] (ع مص ) به معنی میاومة است . (ناظم الاطباء). میاومة.روزمزد کردن . (منتهی الارب ). و رجوع به میاومة شود.
-
جستوجو در متن
-
میاومة
لغتنامه دهخدا
میاومة. [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) به روز معامله کردن . (منتهی الارب ). به روزها معامله کردن . (یادداشت مؤلف ). || روزمزد کردن . یوام .(یادداشت مؤلف ) (آنندراج ). چیزی به روزاروز فرادادن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
روزمزد
لغتنامه دهخدا
روزمزد. [ م ُ ] (ص مرکب ) آنکه مزد خود روز بروز ستاند. (از یادداشت مؤلف ). کارگر یا کارمندی که حقوق رسمی و ثابت ماهانه ندارد و در مقابل روزهایی که کار میکند مزد دریافت میدارد. مقابل رسمی .- روزمزد کردن ؛ بکار گماردن کسی بعنوان روزمزد. میاومه . یِوا...