کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یوئه چی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یوئه چی
لغتنامه دهخدا
یوئه چی . [ ءِ ] (اِخ ) یوئه چژی . ساکنان مغولستان که خان هون نو (209-174 ق . م .) آنها را پراکنده کرد و تمامی مغولستان را در تحت حکمرانی خود درآورد. (از ایران باستان صص 2255-2256). و رجوع به یوئه ئی چی شود.
-
جستوجو در متن
-
یوئتی
لغتنامه دهخدا
یوئتی . [ ءِ ] (اِخ ) یوئئی چی . نژاد ترک در اصطلاح چینی ها. (از احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 155). رجوع به ترک و یوئه ئی چی شود.
-
اردوان
لغتنامه دهخدا
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) عموی فرهاد دوم که در جنگ با یوئه چی ها از پا درآمد. (ایران باستان ص 2088).
-
اردوان
لغتنامه دهخدا
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دوم پادشاه اشکانی و اواشک هشتم است . ژوستن گوید (کتاب 42، بند2) وی بعد ازفرهاد (متوفی به سال 127 ق . م .) عموی خود به تخت نشست و او پسر فری یاپَت بود. معلوم نیست که فرهاد از خود پسری باقی نگذارده بود یا پسری داشته ، ولی در س...
-
سکا
لغتنامه دهخدا
سکا. [ س َ ] (اِخ ) نام قومی مختلط که عنصر آریایی در آن غالب بود. این قوم درزمان هخامنشیان و پیش از آن در پیرامون ایران میزیسته اند. قوم سکا در ازمنه ٔ تاریخی از درون آسیای وسطی یعنی از ترکستان چین تا دریای آرال و خود ایران و از این نواحی با فاصله ها...