کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ینی شهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ینی شهر
لغتنامه دهخدا
ینی شهر. [ ی ِ ش َ ] (اِخ ) نام قضایی است در ولایت خداوندگار و با ناحیه ٔ ازنیق 85 پارچه ده دارد و عده ٔ اهالیش به 58202 تن بالغ می گردد. قسمت اعظم اراضی اش جلگه ٔ ینی شهر را تشکیل می دهد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
ینی بازار
لغتنامه دهخدا
ینی بازار. [ ی ِ ] (اِخ ) خطه ای است در بین دو ولایت قوصوه و بوسنه با 7350 کیلومتر مربع مساحت و 153000 تن جمعیت ، مرکب از مسلمان و مسیحی . خاک آن سرسبز و حاصلخیز است و شغل اهالی بیشتر دامداری است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ینی بازار
لغتنامه دهخدا
ینی بازار. [ ی ِ ] (اِخ ) نام یک قصبه ٔ مرکز قضایی است در سنجاق موسوم به همین اسم و آن دارای 13000 تن نفوس و جوامع متعدد و مدارس ابتدایی و عالی و آبهای معدنی و استحکامات چندی است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ینی چری
لغتنامه دهخدا
ینی چری . [ ی ِ چ ِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) ینگی چریک . ینگی چری . سرباز نو غیرمنظم . سلطان محمودخان دوم در 1241 هَ . ق . مطابق ماده تاریخ «غزای اکبر» این قوم را برانداخت . سپاهی پیاده که در سده ٔ هشتم هجری ارخان پسر عثمان دومین سلطان سلسله ٔ عثمانیان از...
-
ینی چریک
لغتنامه دهخدا
ینی چریک . [ ی ِ چ ِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) ینی چری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ینی چری شود.
-
ینی دنیا
لغتنامه دهخدا
ینی دنیا. [ی ِ دُن ْ ] (اِخ ) (از: ینی ، تازه + دنیا) ینگی دنیا. قاره ٔ جدید. آمریک . امریکا. رجوع به ینگی دنیا شود.
-
جرجی ینی
لغتنامه دهخدا
جرجی ینی . [ ج ُ یَن ْ نی ] (اِخ ) ابن انتونیوس بن جرجس بن میخالی ینی . او از مردم طرابلس شام بود و در آنجا بدنیا آمد و به همان جا بسال 1360 هَ . ق . درگذشت ودر اصل یونانی بود و بمطالعه ٔ تاریخ می پرداخت و در انتشار مجله ٔ «المباحث » شرکت داشت . او ر...
-
جستوجو در متن
-
کاشغر
لغتنامه دهخدا
کاشغر. [ غ َ ] (اِخ ) کاجغر. گاجغر. کاچغر. کاژغر. (آنندراج ). از چینیان است و بر سرحدی است میان تبت و خرخیز وچین و یغما و مهتران کاشغر اندر قدیم از خلخ بودندی یا از یغما. (حدود العالم ). از بلاد مشرق و از مرزهای مسلمین است . (انساب سمعانی ). شهری دار...
-
بابا
لغتنامه دهخدا
بابا. (اِخ ) قصبه ٔ کوچکی است در تسالیا واقع در 15هزارگزی شمال شرقی ینی شهر. (قاموس الاعلام ترکی ج 2).
-
چتالجه
لغتنامه دهخدا
چتالجه . [ چ ِ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای است واقع در «بستالیا» که نام دیگرش «فرساله » است . این قصبه در 40هزارگزی جنوب غربی «ینی شهر» و 60هزارگزی جنوب شرقی «ترحاله » واقع شده است . (از قاموس الاعلام ج 3).
-
ابها
لغتنامه دهخدا
ابها. [ اَ ] (اِخ ) در یمن مرکز ناحیت عسیر است و در دامنه ٔ کوه سرا که متوازیاً از شمال بجنوب در ساحل بحراحمر ممتد است واقع شده است در موضعی مرتفع به وادئی که آن نیز نامش اَبهاست . سکنه ٔ آن تقریباً شش هزارتن است . از غرب محدود است به ناحیه ٔ صبیا و ...
-
پاشمقجی زاده
لغتنامه دهخدا
پاشمقجی زاده . [ م َ دَ / دِ ] (اِخ ) (سیدعبداﷲ افندی ...) پسر شیخ الاسلام سیدعلی افندی . او در عصر سلطان محمود اول ، سلطان عثمانی ، مقام شیخ الاسلامی داشت .مولد وی بسال 1091 هَ . ق . در استامبول . و به نوبت قاضی ینی شهر و نقیب الاشراف آناطولی و قاضی...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (تپه دلنلی زاده . اسماعیل رحمی پاشا) پسر علی پاشازاده ٔ ولی پاشای تپه دلنلی است . ولی پاشا در زمان حیات پدر خود علی پاشا فرماندار ینی شهر بود و مقتضیات وقت موجب اعدام وی شد. اسماعیل را با محمودبک برادر صغیر او عفو کرده به ...