کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ینگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ینگه
لغتنامه دهخدا
ینگه . [ ی َ گ َ / گ ِ ] (اِ) روشنایی . ینگی . (ناظم الاطباء).
-
ینگه
لغتنامه دهخدا
ینگه . [ ی ِ گ َ / گ ِ ] (ترکی ، اِ)زن که از خانه ٔ عروس همراه کنند تا در شبهای اول عروسی پشت حجله نشیند و حوایج برآرد. (یادداشت مؤلف ).زن مجرب و مسنی را گویند که همراه عروس از خانه ٔ پدر به خانه ٔ شوهر می رود و در ترتیب کارها و طرز برخوردهای او با ...
-
واژههای مشابه
-
ینگه قلعه
لغتنامه دهخدا
ینگه قلعه . [ ی ِ گ َ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تحت جلگه ٔ بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 21000گزی شمال باختری فدیشه ، با 175 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
ینگی
لغتنامه دهخدا
ینگی . [ ی َ ] (اِ) ینگه . روشنایی . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به ینگه شود.
-
ینگا
لغتنامه دهخدا
ینگا. [ ی ِ / ی َ ] (ترکی ، اِ) مشاطه . (آنندراج ). ینگه ٔ عروس . زنی که دست عروس به دست داماد دهد. زنی که همراه عروس از خانه ٔ پدر به خانه ٔ شوی رود. (یادداشت مؤلف ) : آن شب گردک نه ینگا دست اوخوش امانت داد اندر دست شو.مولوی .و رجوع به ینگه شود. ||...
-
ینگ دنیا
لغتنامه دهخدا
ینگ دنیا. [ ی ِ گ ِ دُن ْ ] (اِخ ) دنیای نو. ارض جدید. نامی که ترکان به قاره ٔ امریکا داده اند. ینگی دنیا. ینگه دنیا : هر روز شوند عاشقان نوگویی تو شده ست ینگ دنیا. خان قزلباش امید (از آنندراج ).عاقلان را دهر زندان است و بندغافلان را ینگ دنیایی خوش ا...