کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یغناق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یغناق
لغتنامه دهخدا
یغناق . [ ی ِ ] (ترکی ، اِ) یغناغ . (ناظم الاطباء). رجوع به یغناغ شود. || (مغولی ، اِ) گلوبند. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
یغناغ
لغتنامه دهخدا
یغناغ . [ ی َ ] (اِ) کلاه زردوزی . (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ) (دیوان نظام قاری ص 205).
-
یغناغ
لغتنامه دهخدا
یغناغ . [ ی ِ ] (ترکی ، اِ) یغناق . اجتماع مردمان و اجتماع لشکریان در جایی . || محل اجتماع لشکریان و مردمان . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
یغناغ
لغتنامه دهخدا
یغناغ . [ ی ِ ] (ترکی ، اِ) یغناق . اجتماع مردمان و اجتماع لشکریان در جایی . || محل اجتماع لشکریان و مردمان . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ).
-
اغناق
لغتنامه دهخدا
اغناق . [ ] (اِخ ) شهرکی است از نواحی ترکستان به ماوراءالنهر که از توابع بناکت محسوب است و گاه آن را «یغناق » گویند. (از معجم البلدان ). و رجوع به جهانگشای جوینی ج 2 ص 83 شود.
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . (حرف ) نشانه ٔ حرف سی و دوم یعنی آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای ابجدی است . در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند. نام آن «یا»، «یاء»، «ی » و «یی » است و در خط به صورتهای زیر نوشته و با اصطلاحات «ی تنها» چ...