کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یعسوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یعسوب
لغتنامه دهخدا
یعسوب . [ ی َ ] (ع اِ) پادشاه زنبوران عسل . (منتهی الارب ) (از غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مهتر زنبوران . (دهار). میرملکه . رسمو. وار. ملکه ٔ کندوی عسل . (یادداشت مؤلف ). ملک النحل . امیر منج . (زمخشری ) : یعسوب امت است علی وار از آنکه سوخت زن...
-
واژههای مشابه
-
یعسوب الدین
لغتنامه دهخدا
یعسوب الدین . [ ی َ بُدْ دی ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان به حضرت علی بن ابی طالب (ع ) دهند. لقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 250) (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یعسوب المؤمنین و علی شود.
-
یعسوب المؤمنین
لغتنامه دهخدا
یعسوب المؤمنین . [ ی َ بُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) یعسوب الدین . لقب مرتضی علی (ع ) زیرا که در هنگام خلافت آن حضرت تمامی مؤمنین صادقین در هر امر تابع و پیرو آن جناب بودند. (از آنندراج ) (غیاث ). و رجوع به علی و یعسوب الدین شود.
-
جستوجو در متن
-
یعاسیب
لغتنامه دهخدا
یعاسیب . [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ یعسوب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). رجوع به یعسوب شود.
-
عسوب
لغتنامه دهخدا
عسوب . [ ع َ ] (ع اِ) سردار کلان . (منتهی الارب ). سردار کلان و سید و رئیس . (ناظم الاطباء). رئیس کبیر. (از اقرب الموارد). || پادشاه زنبوران عسل و یعسوب . (ناظم الاطباء). و رجوع به یعسوب شود.
-
شاه نحل
لغتنامه دهخدا
شاه نحل . [ هَِ ن َ ] (اِخ ) لقب حضرت علی علیه السلام چه آن حضرت را یعسوب المؤمنین لقب است و یعسوب پادشاه زنبوران شهد را گویند. (آنندراج بنقل از غیاث اللغات ).
-
امیر منج
لغتنامه دهخدا
امیر منج . [ اَ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاه زنبوران . یعسوب . (زمخشری ).
-
یرعوب
لغتنامه دهخدا
یرعوب . [ ی َ ] (ع اِ) پادشاه بوزینگان . (از عجائب المخلوقات قزوینی ). مانند یعسوب که پادشاه نحل است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به المسالک و الممالک اصطخری ص 26 شود.
-
شاه نحل
لغتنامه دهخدا
شاه نحل . [ هَِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه زنبوران عسل . و در زنبوران عسل یک زنبور کلان باشد که هر جا او رود همه در پس او روند. و او را در عربی یعسوب گویند. (از آنندراج ).
-
سورنگ
لغتنامه دهخدا
سورنگ . [ رَ ] (اِ) جانوری است پرنده خردتر از ملخ و دمی دراز دارد و در عربی آنرا یعسوب گویند. (از مهذب الاسماء) (یادداشت بخط مؤلف ).
-
رسمو
لغتنامه دهخدا
رسمو. [ رَ ] (اِ) مگس عسل را گویند. (آنندراج از فرهنگ دساتیر) (انجمن آرا). زنبور عسل را گویند و به عربی یعسوب خوانند. (برهان ). نحل و زنبور عسل . (ناظم الاطباء).
-
شاه زنبوران
لغتنامه دهخدا
شاه زنبوران . [ هَِ زَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرد ممتاز از زنبوران عسل . امیرالنحل . شاه منج انگبین . آن مگس که پیش امیرالمؤمنین علی (ع ) ایمان آورد و او پادشاه زنبوران بود و یعسوب نام داشت و او را امیرالنحل نیز خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ) (آن...
-
نصیر
لغتنامه دهخدا
نصیر. [ ن ُ ص َ ] (اِخ )یکی از فدائیان حضرت شاه مردان بوده . (از آنندراج ).نام شخصی که معتقد به خدائی و الوهیت حضرت امیرالمؤمنین و یعسوب الدین علی بن ابی طالب علیه السلام شده بودو گروه نصیری منسوب به وی می باشد. (ناظم الاطباء).ز غمزه ٔ لب آن فتنه ٔ ...