کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یزشن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یزشن
لغتنامه دهخدا
یزشن . [ ی َ زِ ] (اِمص ) دعا. عبادت .ورد. (یادداشت مؤلف ) : ما ششگانه ٔ دیگر یزشن ها و نیرنگها که در دین از بهر این کار گفته است بجای آوریم . (مقدمه ٔ ارداویرافنامه ، ترجمه ٔ قدیم ).- یزشن کردن ؛ دعا کردن . ورد خواندن : و ویراف را بر آن تخت نشاندن...
-
جستوجو در متن
-
یزش
لغتنامه دهخدا
یزش . [ ی َ زِ ] (اِمص ) عبادت . پرستش . (یادداشت مؤلف ). صورت جدید یزشن مانند پاداش و پاداشن ، کنش وکنشن ، که نون آخر حذف میشود. و رجوع یه یزشن شود.
-
یشتن
لغتنامه دهخدا
یشتن . [ ی َ ت َ ] (مص ) به لغت زند وپازند، آهسته دعا خواندن بر طعام و زمزمه کردن مغان در وقت طعام خوردن و درخواست نمودن و استدعا کردن ونیاز کردن و ستایش نمودن . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یشتن مصدر پهلوی (هم ریشه ٔ یزشن ) به معنی خواندن ...
-
یزش خوان
لغتنامه دهخدا
یزش خوان . [ ی َ زِ خوا / خا ] (نف مرکب ) یزیش خوان . ورفان و شفیع و شفاعت کننده و پیشوای بزرگ مغان . (ناظم الاطباء). موبدی که دعا و نماز او خواند در آتشگاه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یزش و یزشن شود.
-
درون
لغتنامه دهخدا
درون . (اِ) دعایی باشد که مغان در ستایش خدای تعالی و آذر خوانند و بر خوردنیها بدمند و بعد از آن بخورند، و هر چیز که بر آن درون خوانده و دمیده باشند گویند یشته شده و هر چیز نخوانده باشند گویند نایشته یعنی ناخوانده ، چه یشتن به معنی خواندن باشد به زبان...
-
ارداویراف
لغتنامه دهخدا
ارداویراف . [ اَ ] (اِخ ) (ویراف مقدس ) نام یکی از موبدان که به عقیده ٔ پارسیان صاحب معراج بوده و ارداویرافنامه معراج نامه ٔ اوست . برخی از مستشرقین مانند بارتِلِمی و وِست به پیروی از روایات زرتشتی این نام را ارتاویراف و ارداویراف و گاه جزء دوم را وی...