کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یزداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یزداد
لغتنامه دهخدا
یزداد. [ ی َ ] (اِخ ) پسرخسرو انوشیروان و پدر مهان دخت که مادر فیروز پادشاه ساسانی بوده است . (از مجمل التواریخ والقصص ص 83).
-
واژههای مشابه
-
گشن یزداد
لغتنامه دهخدا
گشن یزداد. [ گ ُ ی َ ] (اِخ ) پسر شهرین از نجبای دوره ساسانیان : بعد از مرگ شهرین که از دودمان مهران بود برادرش کس فرستاد و پسر شهرین گشن یزداد (قدیس سابها) را طلب کرد تا مراسم قربانی و غذای مقدس را که حسب المعمول بایستی رئیس خانواده در ملک خانواده ا...
-
ابن یزداد
لغتنامه دهخدا
ابن یزداد. [ اِ ن ُ ی َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن یزدادبن سوید. از نام پدر او آشکار است که او ایرانی بوده است . ابن یزداد وزیر مأمون خلیفه ، مترسل و شاعری بلیغ است و از کتب او کتاب رسائل و کتاب دیوان شعر اوست . (از ابن الندیم ). و او را پسری است به ن...
-
جستوجو در متن
-
ابوصالح
لغتنامه دهخدا
ابوصالح . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) ابن یزداد. رجوع به عبداﷲبن محمدبن یزداد شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن یزداد. رجوع به ابن یزداد ابوعبداﷲ محمد... شود.
-
یزدادی
لغتنامه دهخدا
یزدادی . [ ی َ ] (ص نسبی ) منسوب است به یزداد که انتساب اجدادی است . (از لباب الانساب ).
-
ابوالسقر
لغتنامه دهخدا
ابوالسقر. [ اَ بُس ْ س َ ] (اِخ ) یحیی بن یزداد. محدّث است .
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یزداد. علی بن محمدبن حسن عبدی ، مکنّی به ابوتمام و مشهور به ابن یزداد. رجوع به علی عبدی (ابن محمدبن حسن ...) شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن یزداد (یا یزید) قمی نیشابوری حنفی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قمی شود.
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) ابن یزدادبن سوید. رجوع به ابن یزداد شود.
-
اتامش
لغتنامه دهخدا
اتامش . [ ] (اِخ ) ترکی وزیرمستعین خلیفه ٔ عباسی و بعد از کشته شدن اتامش ابوصالح عبداﷲبن محمدبن یزداد بوزارت مستعین انتخاب شد.
-
علی حنفی
لغتنامه دهخدا
علی حنفی . [ ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن موسی بن یزداد (یا یزید) قمی نیشابوری حنفی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قمی شود.
-
ابواحمد
لغتنامه دهخدا
ابواحمد. [ اَ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن یزداد. او کتاب تاریخ پدر خویش ابوصالح عبداﷲ را تمام کرد تا سنه ٔ 300 هَ . ق .