کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یران
لغتنامه دهخدا
یران . [ ی َرْ را ] (ع ص ، از اتباع ) از اتباع حران است .(ناظم الاطباء). حران به معنی تشنه از حر و نیز به معنی سخت حرون و سرکش است : «حرن الفرس » و حران و یران از آن است . (از معجم البلدان ). و رجوع به حران شود.
-
واژههای مشابه
-
حران یران
لغتنامه دهخدا
حران یران . [ ح َرْ را ی َرْ را ] (ع ص مرکب ، از اتباع ) حران یران از اتباع است . (مهذب الاسماء) (معجم البلدان ). رجوع به حَرّان شود.
-
جستوجو در متن
-
کوشار پایین
لغتنامه دهخدا
کوشار پایین . (اِخ ) دهی از دهستان ززوماهرو که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و183 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی یران ج 6).
-
ارقان
لغتنامه دهخدا
ارقان . [ اِ ] (ع اِ)درختی است سرخ . || حنا. رقون . رقان . ایرقان . فعیولیون . برنا. یرنا. یران . (اختیارات بدیعی ). رجوع به حنا شود. || زعفران . || دم الاخوین . خون سیاوشان . || زنگ (در غلّه ). آفتی که بکشت رسد و آن را یرقان نیز گویند. (مؤیدالفضلاء...
-
خطابیه
لغتنامه دهخدا
خطابیه . [ خ َطْ طا بی ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای است از غلاة شیعه که از یاران ابوخطاب اسدی اند. او خود را به ابی عبداﷲ الامام جعفر الصادق علیه السلام نسبت می داده ، چون آن حضرت غلو ابوخطاب را درباره ٔ خود احساس فرمود از او تبرا جست . ابوخطاب هم بمجرد ...
-
حران
لغتنامه دهخدا
حران . [ ح َرْ را ] (اِخ ) هاران . یاقوت گوید: شاید فَعّال یعنی صیغه ٔ مبالغه باشد از حَرَن َ الفرس ، آنگاه که نافرمانی کند و باشد که فَعْلان بود از حَرّ، به معنی عطشان . و اصل آن از حَرّ است . و امراءة حَرّی ̍، و هو حَرّان یَرّان در کلام عرب آمده اس...