کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ید طولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذات ید
لغتنامه دهخدا
ذات ید. [ ت ُ ی َ ] (ع اِ مرکب ) دارائی . مال . ذات ید فلان ؛ مایملک او. قلت ذات یده ؛ تنگ دست گردید.
-
اشنان ید
لغتنامه دهخدا
اشنان ید. [ اُ ن ِ ی َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لوتوس . درخت سدر. کُنار. حندقوق . نبق : الحندقوقا و هو یطیب رائحةالید اذا غُسلت به . (از دزی ج 1 ص 25).
-
بی ید
لغتنامه دهخدا
بی ید. [ ی َدْ ] (ص مرکب ) (از: بی + ید) بی دست . که دست ندارد. || بی قدرت . رجوع به ید شود.
-
خلع ید
لغتنامه دهخدا
خلع ید. [ خ َ ع ِ ی َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به ماده ٔ زیر شود.
-
صاحب ید بیضا
لغتنامه دهخدا
صاحب ید بیضا. [ح ِ ب ِ ی َ دِ ب َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت موسی است . || (ص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، کسی را گویندکه شکوه و جلالی داشته باشد. رجوع به ید بیضا شود.
-
خلع ید کردن
لغتنامه دهخدا
خلع ید کردن . [ خ َ ع ِ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را ازدست کسی درآوردن . بسلطه ٔ کسی بر چیزی خاتمه دادن .
-
جستوجو در متن
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ِ ] (اِخ ) نام زنی سرودگوی که در این فن ید طولی داشت . (منتهی الارب ). یکی از مغنیه ها و آوازه خوانهای عصر عباسی ، و معاصر عریب المأمونیة بوده است . (از اعلام النساء از الاغانی ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی سهروردی قرشی بکری شافعی ، ملقب بشمس الدین کاتب . او در لغت و ادب و موسیقی ید طولی و در حسن خط قدح معلی بود و از مشایخ بسیاری حدیث شنیده است و در 741 هَ .ق . درگذشته است .
-
ابراهیم بن سعد
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن سعد. [ اِ م ِ ن ِ س َ ] (اِخ ) از ثقات محدثین و صاحب ید طولی در فقه . او قاضی مدینه ٔ رسول بوده است و گویند هفت هزار حدیث راجع باحکام بیاد داشته و به هفتادوپنج سالگی در سال 183 هَ .ق . وفات کرده است . محدث دیگری نیز باین نام هست که بضعف رو...
-
ابن ابی بکر
لغتنامه دهخدا
ابن ابی بکر. [ اِ ن ُ اَ ب َ ] (اِخ ) ابوالفتح محمد یعمری (661-734 هَ .ق .). در فقه و سایر علوم ید طولی داشته . عیون الاثر فی فنون المغازی والشمائل و السیر، سمراللبیب بذکر الحبیب و منح المدح از جمله ٔ تصنیفات اوست .
-
ابن غصن
لغتنامه دهخدا
ابن غصن . [ اِ ن ُ غ ُ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن ابراهیم اشبیلی . اصلاً از مردم جزیرةالخضراء اندلس و از اخلاف شدادبن اوس انصاری بوده است . مولد او به 630 هَ .ق . در اشبیلیه و وفات در 723 به بیت المقدس . در فقه و قرائت صاحب ید طولی . او راست : کتاب مخت...
-
شگفتگی
لغتنامه دهخدا
شگفتگی . [ ش ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] (حامص ) شکفتگی و حالت شکفتن غنچه و واشدن لبها هنگام تبسم . (ناظم الاطباء). صورتی ازشکفتگی . || ناز و شادمانی و افتخار کردن .(از یادداشت مؤلف ): فتحة؛ شگفتگی و نازش مردم به چیزی که دارد از ملک و از ادب و از علم و هنر و ...
-
غیبی
لغتنامه دهخدا
غیبی . [ غ َ ] (اِخ ) جمال الملة و الحق و الدین . صاحب مقاصد الالحان گوید: غیبی در انواع علوم ید طولی و مرتبه ٔ اعلی داشت ، خصوصاً در علم و عمل موسیقی که همانا کسی بمرتبه ٔ او نرسیده است و نرسد. بحال این فقیر حقیر [ عبدالقادر ] التفات و اهتمام تمام د...
-
ابراهیم دنانی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم دنانی . [ اِ م ِ دَن ْ نا ] (اِخ ) از احفاد عبدالرحمن بن عوف ، یکی از عشره ٔ مبشره بوده و از آن روی به عوفی مشهور شده . اصلاً از مردم شام و مولد اومصر است و در مصر نیز درگذشته است . او از فقهای متبحر حنبلی است و در حساب و فرایض ید طولی داشته ...