کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یحابر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یحابر
لغتنامه دهخدا
یحابر. [ ی َ ب ِ ] (اِخ ) نام پدر قبیله ای از تازیان است . (ناظم الاطباء). مراد نام پدر بطنی از بنی کهلان است . (از صبح الاعشی ج 1 ص 328).
-
یحابر
لغتنامه دهخدا
یحابر. [ ی َ ب ِ ] (ع اِ) یحابیر. ج ِ یحبور. (منتهی الارب ). رجوع به یحبور شود.
-
جستوجو در متن
-
یحابیر
لغتنامه دهخدا
یحابیر. [ ی َ ] (ع اِ) یَحابِر. ج ِ یحبور. (از منتهی الارب ). و رجوع به یحبور شود.
-
یحبور
لغتنامه دهخدا
یحبور. [ ی َ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ). || بچه ٔ شوات و شوات نر. ج ، یَحابِر، یَحابیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) رجل یحبور؛ مرد شادمان . (منتهی الارب ).
-
قظیفی
لغتنامه دهخدا
قظیفی . [ ق ُ ظَ] (اِخ ) عباس بن ربیعه . از طایفه ٔ قظیف است که در مصر سکونت گزید. (اللباب ). مؤلف لباب آرد: آنچه را من در نسبت عابس و فروه و علقمه میدانم این است که اینان از دودمان غطیف بن عبداﷲبن ناجیةبن یحابر (مراد) هستند و باید غطیفی خوانده شوند...