کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یتیم یَسیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گل یتیم
لغتنامه دهخدا
گل یتیم . [ گ ُ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 18هزارگزی شمال چکنه بالا واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 509تن است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباس...
-
هارون یتیم
لغتنامه دهخدا
هارون یتیم . [ ن ِ ی َ ] (اِخ ) یکی از رواة است . محمدبن عبدوس جهشیاری از قول وی داستانی درباره ٔ مأمون و هرثمه بن اعین نقل کرده است . (الوزراء و الکتاب ص 259).
-
یتیم دریا
لغتنامه دهخدا
یتیم دریا. [ ی َ م ِ دَرْ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مروارید بزرگی است که ثانی و مانند نداشته باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
یتیم پلو
لغتنامه دهخدا
یتیم پلو. [ ی َ پ ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) پلوئی با برنج بد و کم روغن و بی خورش . (یادداشت مؤلف ).
-
یتیم چاروادار
لغتنامه دهخدا
یتیم چاروادار. [ ی َ چارْ ] (اِ مرکب ) شاگرد مکاری . شاگرد و نوکر چاروادار. شاگرد و وردست چاروادار. (یادداشت مؤلف ).
-
یتیم خانه
لغتنامه دهخدا
یتیم خانه . [ ی َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جای پرورش یتیمان . دارالایتام . پرورشگاه . || جای باش دزدان و عیاران . ناظم الاطباء). مأوای دزدان و عیاران . (آنندراج ) : بتان شدند ز عیارپیشگی رامم یتیم خانه ٔ من چون صدف پر از گهر است . سعید اشرف (از آنندرا...
-
یتیم دار
لغتنامه دهخدا
یتیم دار. [ ی َ ] (نف مرکب ) دارنده ٔیتیم . زنی شوی مرده و دارای کودکان خردسال . مؤتم .
-
یتیم شادکنک
لغتنامه دهخدا
یتیم شادکنک . [ ی َ ک ُ ن َ ] (اِ مرکب ) چیزی شاد و مسرورکننده ٔ طفل بی پدر. کنایه از چیز حقیر و کم ارزش .
-
در یتیم
لغتنامه دهخدا
در یتیم . [ دُرْ رِ ی َ ] (اِ مرکب ) کنایه از مروارید بزرگ است که یک دانه تنها در صدف باشد. (برهان ). مروارید بزرگ و آبدار که در صدف همین یک دانه تنها پیدا شده باشد. (غیاث ) (آنندراج ). مروارید بی همتا. مروارید بی بها. مروارید فرید. مروارید بی نظیر. ...