کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاوه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ول گویی کردن
لغتنامه دهخدا
ول گویی کردن . [ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، سخن بیهوده و بی معنی گفتن . یاوه گفتن .
-
کشان کردن
لغتنامه دهخدا
کشان کردن . [ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )با خود کشیدن و بردن . حمل کردن . کشیدن : اسب خود را یاوه داند آن جوادو اسب خود او را کشان کرده چوباد.مولوی .
-
چراندرچار گفتن
لغتنامه دهخدا
چراندرچار گفتن . [ چ َ اَ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) یاوه سرایی کردن . سخن مهمل و حرف بیهوده گفتن . یاوه سرودن . پرت و پلا گفتن . رجوع به چراندرچار شود.
-
تبه داشتن
لغتنامه دهخدا
تبه داشتن . [ ت َ ب َه ْ ت َ ] (مص مرکب ) ضایع کردن . باطل کردن . تبه ساختن : صحبت نادان مگزین که تبه دارداندکی فایده را یاوه ٔ بسیارش .ناصرخسرو.
-
مهمل گفتن
لغتنامه دهخدا
مهمل گفتن . [ م ُ م َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) یاوه و بیهوده و جفنگ گفتن . سخنان بی سر و ته ادا کردن .
-
کج بحثی
لغتنامه دهخدا
کج بحثی . [ ک َ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل کج بحث . یاوه گویی و نامعقولی در مباحثه . (ناظم الاطباء). خطا رفتن در مباحثه و یاوه گویی . (فرهنگ فارسی معین ) : خروشان از کجک دیدم چو فیلان را یقینم شدکه عاجز می توان کردن بکج بحثی فلاطون را.میرزا معزفطرت .
-
چس نفسی
لغتنامه دهخدا
چس نفسی . [ چ ُ ن َ ف َ ] (حامص مرکب ) پرحرفی . یاوه گویی .وراجی . هرزه درایی . مهمل بافی . پرچانگی . رجوع به چس نفس و چس نفسی کردن شود. || ضعف و ناتوانی .
-
شاط و شوط
لغتنامه دهخدا
شاط و شوط. [ طُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) شات و شوت . شارت و شورت . هارت و هورت . لاف و گزاف . اشتلم .گفتار یاوه و بیهوده و هرزه . (ناظم الاطباء). رجوع به شات و شوت ، شارت و شورت و شارت و شورت کردن شود.
-
چس نفس
لغتنامه دهخدا
چس نفس . [ چ ُ ن َ ف َ ] (ص مرکب ) پرحرف . شخص هرزه درا و یاوه گو. پرچانه و مهمل گو. رجوع به چس نفسی و چس نفسی کردن شود. || آدم ضعیف و علیل .
-
گنده مغزی
لغتنامه دهخدا
گنده مغزی . [ گ َ دَ / دِ م َ ] (حامص مرکب ) تکبر کردن و سخنان متکبرانه گفتن . (برهان ) : اگر می رود در پی این سخُن بدین گفتگو گنده مغزی مکن . سعدی (از رشیدی و آنندراج ). || هرزه و یاوه بر زبان راندن و درشتی و کج خلقی نمودن . (برهان ).- گنده مغزی کرد...
-
هرزه لاییدن
لغتنامه دهخدا
هرزه لاییدن . [ هََ زَ / زِ دَ ] (مص مرکب ) بیهوده گفتن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ، ذیل هرزه لای ). هرزه دراییدن . لک درایی کردن . یاوه گفتن . چرند گفتن . بیهوده گفتن . هذیان گفتن . رجوع به هرزه شود.
-
پریشان گفتن
لغتنامه دهخدا
پریشان گفتن . [ پ َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) هذیان گفتن . هجر. یاوه گفتن . بیهوده گفتن . یافه سرائی کردن . پراکنده گفتن . باطل گفتن : گفت چندان مبالغه در وصف ایشان بکردی و سخنهای پریشان بگفتی . (گلستان ). و من بعد پریشان نگویم . (گلستان ).
-
بیهوده گفتن
لغتنامه دهخدا
بیهوده گفتن . [ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) یاوه گفتن . لاطائل و بیهوده سخن گفتن . لغو گفتن . یاوه سرایی کردن . تهذار. تفحش . (منتهی الارب ). عتر. لغو. لاغیة و ملغاة. (منتهی الارب ). هجر. (ترجمان القرآن ). هذاء. هذر. هذو. هذی . هذیان . (یادداشت مؤل...
-
دری وری
لغتنامه دهخدا
دری وری . [ دَ وَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) حرف یاوه و مفت و مزخرف و بی ربط. (فرهنگ لغات عامیانه ). هذیان . چرند و پرند. سخن بیهوده . لاطائل . (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن بی سروته .- دری وری گفتن ؛ پرت و پلا گفتن . ول گفتن . پرت گفتن . مغالطه کردن . جو...
-
جستجوی کردن
لغتنامه دهخدا
جستجوی کردن . [ ج ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جستجو کردن ، در تمام معانی . رجوع به این کلمه شود : هر گه که جستجوی کنی دین رادنیا به پیشت آید ناجسته . ناصرخسرو.کرد بسی جستجوی در همه عالم ندیدتازه تر از جود تو چشم امل میزبان . خاقانی .بیخودیش کرد چنین یا...