کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یانی
لغتنامه دهخدا
یانی . (اِخ ) نامی است که رومیان به حضرت یحیی علیه السلام اطلاق می نمودند. اصلاً عبرانی و به شکل «یوحنا» بوده است . چند نفر دیگر از معصومان نصارا به این اسم موسوم اند. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
یانی
لغتنامه دهخدا
یانی . (اِخ ) نام چندتن از امپراطوران روم شرقی بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
گالین یانی
لغتنامه دهخدا
گالین یانی . (اِخ ) ویلیام . بشردوست انگلیسی . که تابعیت فرانسه را پذیرفت . (1798 - 1882 م .).
-
واژههای همآوا
-
یعنی
لغتنامه دهخدا
یعنی . [ ی َ ] (ع فعل ) به معنی قصد می کند و در توضیح و تبیین کلام به معنی تیو استعمال می شود. (ناظم الاطباء). می خواهد و قصد می کند و مصدرآن عنایت است که به معنی قصد کردن است . (غیاث ). قصد می کند. می خواهد. این می خواهد. آن می خواهد. (یادداشت مؤلف...
-
جستوجو در متن
-
عر و یان
لغتنامه دهخدا
عر و یان . [ ع َرْ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) به معنی عر وگوز. (آنندراج ). رجوع به عر و گوز شود : هرکه عری کرد یا یانی درین حیوان کده عر و یانی بنده هم بر طرز ایشان میزنم .ملا فوقی یزدی (از آنندراج ).
-
یانه
لغتنامه دهخدا
یانه . [ یان ْ ن َ ] (اِخ ) یکی از قلاع مشهور جزیره ٔ صقلیه (سیسیل ) که ابوالصواب کاتت یانی بدان منسوب است . (از معجم البلدان یاقوت ).
-
الکسیس کومنن
لغتنامه دهخدا
الکسیس کومنن . [ اَ ل ِ ک ُ ن ِ ] (اِخ ) الکسیس کومنن اول یا الکسی کومنن ، امپراطور روم (قسطنطینیه ). به سال 1048 م . در قسطنطینیه بدنیا آمد و به سال 1180 م . درگذشت . وی پسر یانی کومنن و برادر اسحاق کومنن بود. به سال 1081 بسلطنت رسید و با سلجوقیان ج...
-
ضجعة
لغتنامه دهخدا
ضجعة. [ ض ُ ع َ ] (ع اِ) سستی عقل و رأی (بفتح اول نیز آمده است ). || بیماری . || (ص ) شخصی که مردم او را بسیار بر پهلو اندازند. (منتهی الارب ). و نحریر فاضل ابوالکمال سیداحمد عاصم در ترجمه ٔ قاموس فیروزآبادی گوید: وشول کمسه یه دینور که ناس آنی دائما...
-
اسفاکیه
لغتنامه دهخدا
اسفاکیه . [ اِ ی َ ] (اِخ ) شهرکی است در ساحل جنوبی جزیره ٔ اقریطش (کرت ، کرید) در 35 هزارگزی جنوب شرقی خانیه لوا و مرکز قضا را نیز بهمین نام خوانند و گرداگرد آن را جبال بلند فراگرفته که ملجاء و مأوای دزدان است . (قاموس الاعلام ترکی ). || یکی از سنج...
-
بکار بردن
لغتنامه دهخدا
بکار بردن . [ ب ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب )استعمال کردن . (ناظم الاطباء ذیل بکار). بعمل آوردن . (غیاث ). در عمل آوردن . (آنندراج ). عمل کردن . ترتیب دادن امور : این حرفها بجز در شمار بکار برند یانی . (التفهیم ص 55). رجوع به کار بردن شود. || مصرف کردن . خرج...
-
ر
لغتنامه دهخدا
ر. (حرف ) حرف دوازدهم از الفبای فارسی و دهم از حروف هجای عرب (ابتث ) و بیستم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل آن را به دویست دارند و از حروف مکسوره و زلاقه و مسروری و منفصله یا خواتیم و آنیه و مهمله (غیر منقوطه ) و نورانیه یا حروف حق و متشابهه یامتزاوجه و...
-
ساز
لغتنامه دهخدا
ساز. (اِ) آلت موسیقی . آنچه که نوازند مانند چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و قانون و امثال آن . (از برهان ). نی و چنگ و هر چه بنوازند.(رشیدی ). چنگ . (شعوری ). آنچه میزنند مثل رباب و بربط و چغانه و امثال آن . (شرفنامه ٔ منیری ). چیزی که مطربان نوازن...