کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاقوتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یاقوتی
لغتنامه دهخدا
یاقوتی . (اِخ ) امیر یاقوتی پسر داود چغری بیک و برادرزاده ٔ سلطان طغرل سلجوقی بود. رجوع به تاریخ سیستان صص 374- 376 و راحة الصدور ص 77 و تاریخ گزیده ص 450 شود.
-
یاقوتی
لغتنامه دهخدا
یاقوتی . (اِخ ) دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد در شش هزارگزی شمال خاوری تربت جام قرار دارد و 168 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
یاقوتی
لغتنامه دهخدا
یاقوتی . (ص نسبی ) منسوب به یاقوت . به رنگ یاقوت . ساخته شده از یاقوت .- انگور یاقوتی ؛ انگور که دانه ٔ آن ریز و قرمز و گاه کمی مایل به سیاه است و چون نیک برسد رنگ آن سیاه تیره شود. در قزوین آن را سرخک گویند. (یادداشت مؤلف ).|| انگور سپید. (دهار). ...
-
واژههای مشابه
-
یاقوتی نخشبی
لغتنامه دهخدا
یاقوتی نخشبی . [ ی ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) شاعری معاصر سوزنی است و سوزنی را با او مهاجات است . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) یاقوتی ملقب به قطب الدین خال برکیارق سلجوقی . ترکان خاتون امیر قطب الدین اسماعیل یاقوتی را که خال برکیارق بود بفریفت و وعده داد که زن او شود و او را بر جنگ برکیارق تحریص کرد و ایشانرا در حدود کرخ سنه ٔ ست و ثمانین و اربعمائة (...
-
یاکوتسک
لغتنامه دهخدا
یاکوتسک . (اِخ ) شهری در روسیه ٔ آسیا، عاصمه ٔ جمهوری یاقوتی «یاکوتی » بر ساحل رود لنا، دارای 23000 تن سکنه است . و رجوع به یاکوتی شود.
-
فخراج
لغتنامه دهخدا
فخراج . [ ] (اِخ ) نام یاقوتی بوده است از جوهرهای خاصه ٔ محمدشاه بابری که به تصرف نادرشاه افشار آمده و سپس به دست شجاع الملک افغان افتاده و راجه رنجیت سنگر آن را از وی گرفته است . (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ).
-
عروس پرده
لغتنامه دهخدا
عروس پرده . [ ع َ س ِ پ َ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاکنج ، که نوعی گیاه است . عروس پشت پرده . عروسک پس پرده . عروسک پشت پرده . عروس در پرده . رجوع به کاکنج شود. قسمی از گل سرخ یاقوتی رنگ و هر چیز که به رنگ آن بود. (ناظم الاطباء).
-
رونق دادن
لغتنامه دهخدا
رونق دادن . [ رَ ن َدَ ] (مص مرکب ) حسن و جلوه و صفا دادن : بته ٔ شاسپرم تا نکنی لختی کم ندهد رونق و بالنده و بویا نشود. منوچهری .رسم تو رونق دهد رسم بزرگان را همی همچو یاقوتی که او رونق دهد اشباه را. امیر معزی (از آنندراج ).|| بازار دادن . مقابل کاس...
-
سرخک
لغتنامه دهخدا
سرخک . [ س ُ خ َ ](ص مصغر) مصغر سرخ است . (برهان ) (آنندراج ). || (اِ مرکب ) ال . کُرنوس . (گیاه شناسی ثابتی از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام رستنیی باشد دوایی و آن را سرخ مرد گویند و به عربی حمیرا گویند. (برهان ) (آنندراج ). || نام بیماریی است . ...
-
اصرم یعقوب صابر
لغتنامه دهخدا
اصرم یعقوب صابر. [ اَ رَ ی َ ب ِ ب ِ ] (اِخ ) مردی از بزرگان کمر یا کمر زهیر واقع در سیستان بود که بسال 424 هَ . ق . هنگام ورود یاقوتی به کمر او را خدمت کرد و با وی در جنگها شرکت جست . رجوع به تاریخ سیستان ص 377 شود.
-
بت خواره
لغتنامه دهخدا
بت خواره . [ ب َ خوا / خا رَ /رِ ] (نف مرکب ) (از: بت = آهار واش جولاهگان + خواره = خورنده ) دشنام گونه ای است جولاهگان را : یاقوتی جولاهه بمرد و دو پسر ماندزان پیرک جولاهه ٔ بت خواره ٔ بدخواه .سوزنی .
-
زبیده خاتون
لغتنامه دهخدا
زبیده خاتون . [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) دختر امیر یاقوتی ، مادر برکیارق ، بزرگترین فرزندان سلطان ملکشاه بن الب ارسلان است . راوندی آرد: برکیارق که از زبیده خاتون بود دختر امیر یاقوتی خواهر امیر اسماعیل ، بزرگتر فرزندان سلطان بود، نظام الملک میل او میکرد و...