کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاره تاشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یاره تاشی
لغتنامه دهخدا
یاره تاشی . [ رَ / رِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) حجرالعاج . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به حجرالعاج و حجر اعرابی شود.
-
واژههای مشابه
-
گل یاره
لغتنامه دهخدا
گل یاره . [ گ ُ رَ / رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز که در 36هزارگزی شمال ایذه واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 196 تن است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهن...
-
ساری یاره
لغتنامه دهخدا
ساری یاره . [ رَ / رِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) زردزخم . زرده قوبا. ادرفن .
-
یاره ٔ فیقرا
لغتنامه دهخدا
یاره ٔ فیقرا. [ رَ / رِ ی ِ ف َ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ایارج تلخ و آن ایارجی است که جزء عمده ٔ آن صبر است . رجوع به یاره (= ایارج ) شود.
-
یاره گر
لغتنامه دهخدا
یاره گر. [ رَ/ رِ گ َ ] (ص مرکب ) یارقی . (دهار). سازنده ٔ یاره .
-
یاره گله
لغتنامه دهخدا
یاره گله . [ رِ گ ُ ل ِ] (اِخ ) دهی است از بخش کلیائی شهرستان کرمانشاهان ،با 335 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).