کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاداور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یادآور
لغتنامه دهخدا
یادآور. [ وَ ] (نف مرکب ) چیزی یا کسی که بیاد آورد. متذکرشونده . بیاد آورنده . بیاد آرنده : اسب سیاه گشتاسپی یادآور اسب سیاه خسرو پرویز ساسانی است . (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 261). رجوع به یاد آوردن شود.
-
واژههای همآوا
-
یادآور
لغتنامه دهخدا
یادآور. [ وَ ] (نف مرکب ) چیزی یا کسی که بیاد آورد. متذکرشونده . بیاد آورنده . بیاد آرنده : اسب سیاه گشتاسپی یادآور اسب سیاه خسرو پرویز ساسانی است . (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 261). رجوع به یاد آوردن شود.
-
جستوجو در متن
-
ارتتام
لغتنامه دهخدا
ارتتام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بسته شدن رتیمه (یعنی رشته ٔ یادآور) به انگشت . تَرتُم . (منتهی الارب ).
-
سنجان
لغتنامه دهخدا
سنجان . [ س َ ] (اِخ ) شهری کوچک در گجرات هندوستان . زردشتیان ایران پس از حمله ٔ عرب از ایران مهاجرت کردند و در آنجا رحل اقامت افکندند. نام این شهر یادآور «سنجان » ایران است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
گیل گرد
لغتنامه دهخدا
گیل گرد. [ ] (اِخ ) یا اندمشن . نام قلعه ٔ مستحکمی است واقع در خوزستان که یک نوع قلعه ٔ باستیل محسوب میشد و آن را «انوشبرد» یا قعله ٔ فراموشی نیز میخواندند زیرا که نام زندانیان و حتی نام آن مکان را کسی نبایستی بر زبان براند. هوبشمان شباهت این نام را ...
-
رتم
لغتنامه دهخدا
رتم . [ رُ ] (ع اِ) رشته هایی که برای یادآوری چیزی بر انگشت بندند. (از شعوری ج 2 ورق 10). ج ِ رَتْمة. (منتهی الارب ). رجوع به رَتْمه شود. ج ِ رَتْمة، در معنی رشته که بر انگشت بندند جهت یاد دادن چیزی که گفته باشند. (آنندراج ). رشته که به جهت یادداشت ب...
-
سیچیدن
لغتنامه دهخدا
سیچیدن . [ دَ ] (مص )(از: سیچ ، سیج + یدن ، پسوند مصدری ) پهلوی «سچیدن » استاد هنینگ پس از ذکر «پسیچیدن » و ارتباط آن با سغدی «پتس یچ - پتسچ از پتی ساچایا» گوید: لازم است یادآور شویم «سیچیدن » از تحلیل غلط تلفظ خطای بسیچ «بیسچ » ناشی شده و در حقیقت و...
-
نبه
لغتنامه دهخدا
نبه . [ ن َ ب ِه ْ ] (ع ص ) بلندآوازه . نبیه . نَبَه ْ. نابه . (از معجم متن اللغة). نام آور. برای واحد و جمع یکسان است . (از منتهی الارب ). مشهور. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). مشهور. معروف . (ناظم الاطباء). رجوع به نَبَه ْ شود. || گرامی . (منتهی ال...
-
متذکر
لغتنامه دهخدا
متذکر. [ م ُ ت َ ذَک ْ ک ِ ](ع ص ) یاد کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). یاد کننده و در خاطر آورنده . (ناظم الاطباء). به خاطر آورنده . به یاد آورنده . || پند گیرنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تذکر شود. || یاد آمدن چیز از یاد رف...
-
طیموخارس
لغتنامه دهخدا
طیموخارس . (اِخ ) وی اهل یونان و ازدانشمندان ریاضی و دانا بهیئت افلاک و در صناعت رصدبندی ستارگان بصیر و ماهر بود. در عصر وی رصد ستارگان بسته شد و مواضع هر ستاره ای محقق گشت . بطلمیوس در کتاب مجسطی رصدهای وی را نام برده و ضمناً یادآور شده است که عصر ط...
-
فرخواگ
لغتنامه دهخدا
فرخواگ . [ ف َ خوا / خا] (اِ) یادآور کلمه ٔ سغدی فرخوک است که از فرخوای به معنی تکه تکه کردن و به قطعات بریدن آمده . معنی اصلی کلمه ٔ سغدی فرخواک و پارسی میانه ٔ اشکنگ ، چنین بوده : چیزی بریده یا شکسته به قطعات کوچک و در آش یا آبگوشت گذاشته . (از حاش...
-
دیباچه نگار
لغتنامه دهخدا
دیباچه نگار. [ چ َ / چ ِ ن ِ ] (اِخ ) میرزا طاهر شعری دیباچه نگار از منشیان میرزا آقاخان صدراعظم است و کتاب زیبای گنج شایگان را که شرح حال شعرایی است که صدر اعظم را مدح گفته اند با اشعار ایشان ذکر کرده و نام چهار شاهزاده و سی و نه نفر شاعر از جمله قا...
-
جشن برزیگران
لغتنامه دهخدا
جشن برزیگران . [ ج َ ن ِ ب َ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسپندادجشن . اسپندارجشن . اسپندارمذجشن . جشن اسپند. جشن اسفند. جشنی است که در روز سپندارمذ (پنجم ) از ماه سپندارمذ (اسفند) بر پا میکردند و به پنجمین امشاسپند از هفت امشاسپند آیین زردتشتی یعن...