کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاختهشماری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شماری
لغتنامه دهخدا
شماری . [ ش ُ ] (ص نسبی ) عددی . (یادداشت مؤلف ). || حساب کننده . (ناظم الاطباء). || معدود. معدوده . کوتاه . کم . متناهی . محدود. (یادداشت مؤلف ) : زیرا که همی هر چگونه باشدهم بگذرد این مدت شماری . ناصرخسرو.تویی علت عمر جاوید، ارچه همی خواهی از خلق...
-
یاخته
لغتنامه دهخدا
یاخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) آخته . به معنی بیرون کشیده باشد اعم از آنکه شمشیر و تیغ را از غلاف بیرون کشیده باشند یا چیزی دیگر را از جای خود. (برهان ) برکشیده .(جهانگیری ). بیرون کشیده . (ناظم الاطباء). || پرورده و آموخته . (ناظم الاطباء). || (اِ) ح...
-
گاه شماری
لغتنامه دهخدا
گاه شماری . [ ش ُ / ش ِ ] (حامص مرکب ) تقی زاده نوشته اند: اصطلاح «گاه شماری » را که با اصطلاح آلمانی تزایت رشنونگ و اصطلاح قدیم عربی معرفةالمواقیت وفق میدهد وضع و مطرداً آن را استعمال کرده ایم چه برای حساب زمان بدبختانه ما در فارسی اسم مأنوسی نداری...
-
نفس شماری
لغتنامه دهخدا
نفس شماری . [ ن َ ف َ ش ُ ] (حامص مرکب ) کنایه از حالت نزع .(آنندراج ). حالت جان کندن و مردن . (ناظم الاطباء).
-
سال شماری
لغتنامه دهخدا
سال شماری . [ ش ُ / ش َ ] (حامص مرکب ) شمردن سالها برای تعیین تاریخ . تقویم نویسی .در مشرق قدیم سال شماری علمی ، چنانکه اکنون معمول است نبود و مبداء ثابتی هم برای تاریخ نداشتند. برای احتیاجات معیشتی در مصر، بابل و فلسطین در ابتداء، سنین را از واقعه ٔ...
-
مردم شماری
لغتنامه دهخدا
مردم شماری . [ م َ دُ ش ُ ] (حامص مرکب ) مردم شناسی . || در عداد مردم بودن . رجوع به مردم شمار شود. سرشماری و تعداد مردمان . (ناظم الاطباء).
-
بس شماری
لغتنامه دهخدا
بس شماری . [ ب َش ُ ] (حامص مرکب ) عمل ضرب (در اصطلاح حساب ). (واژه های نو فرهنگستان ایران ).
-
بوسه شماری
لغتنامه دهخدا
بوسه شماری . [ س َ / س ِ ش ُ ] (حامص مرکب ) کسی که بوسه را میشمارد. (فرهنگ فارسی معین ) : چه حدیث است من این بوسه شماری بنهم بشود عیش چو معشوق شود بوسه شمر.فرخی .
-
خانه شماری
لغتنامه دهخدا
خانه شماری . [ ن َ / ن ِ ش ُ ] (حامص مرکب ) تعیین کردن شماره ٔ خانه های هر شهر و آبادی . || تعیین خراج خانه ها. (ناظم الاطباء).