کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاتاقان ثابت میل لنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
یاتاغان
لغتنامه دهخدا
یاتاغان . (ترکی ، اِ) قسمی شمشیر معمول ترک و عرب . شمشیر ترکی . اسلحه ای برای کشتن که بجای سلاح کمری اروپائی از کمر آویخته میشود. یتاغان . یاتاقان و یطقان ، سیف . (لغت عربی به فرانسه ). || محمل . بستر. جایگاه . جای . || محور (در لکومتیف ). || دو نیم ...
-
میلی
لغتنامه دهخدا
میلی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) آنکه در میل و اراده و خواهش و آرزوی خود آزاد باشد. (ناظم الاطباء). || دمدمی مزاج در تداول عامه .که بر اراده ای ثابت و استوار نباشد. که از نظامات ونسقها دقیقاً پیروی نکند و هرگاه که خواهد به کاری پردازد که متابع میل و خو...
-
یاطاقان
لغتنامه دهخدا
یاطاقان . (ترکی ، اِ) در اصطلاح مکانیک دو نیم دایره از جنس بوبیت است که در موتور اتومبیل جایی که دسته ٔ پیستونها بر روی میل لنگ نصب می شود قرار دارد.یاطاقان باید همیشه در روغن شناور باشد. یاتاغان .
-
پیستن
لغتنامه دهخدا
پیستن . [ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) پیستون . سیلندر و آلتی متحرک گلوله شکل یا استوانه ای که با فشار درون محفظه ٔ تلمبه گردد و یا داخل سیلندر ماشین بخار شود و حرکت را بوسیله ٔ دسته ٔ شاتون یا پیستون به میل لنگ منتقل سازد.
-
عرج
لغتنامه دهخدا
عرج . [ ع َ رَ ] (ع مص ) رسیدن در پای کسی پس لنگیدن . لنگیدن خلقی نه عارضی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عرجان . لنگی غیرخلقی . (منتهی الارب ). لنگی . (دهار). عَرج . عَرُج . (منتهی الارب ).ماأشد عرجه ؛ یعنی چه لنگ است او، و لایقال ما أعرجه فی...
-
مرکوز
لغتنامه دهخدا
مرکوز. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از رَکز. رجوع به رکز شود. || محکم نشانیده شده ، مأخوذ از رکز که به معنی سرنیزه و جز آن در زمین فروبردن است . (غیاث ) (آنندراج ). || نشانده شده و نهاده شده و نصب شده . (ناظم الاطباء). || ثابت . (یادداشت مرحوم دهخدا). ...
-
انقلابین
لغتنامه دهخدا
انقلابین . [ اِ ق ِ ب َ ] (ع اِ) (= دو انقلاب ) در نجوم ، دو نقطه ٔ دایرةالبروج که در آنها میل خورشید به منتهی میرسد (یعنی خورشید بمنتهای فاصله ٔ خود از معدل النهار یا استوای فلکی میرسد). انقلابین دو نقطه ٔ متقاطر از کره ٔ آسمان اند و بنظر ساکنین زمی...
-
روغن سوزی
لغتنامه دهخدا
روغن سوزی . [ رَ / رُو غ َ ] (حامص مرکب ) عمل سوختن روغن . (فرهنگ فارسی معین ). || هر گاه در موتور اتومبیل پیستون یا رینگ به علتی خراب و از کار بیفتد قسمتی از روغن موتور که میل لنگ و یاطاقانها در آن کار می کنند از طریق روزنهایی که بر اثر خرابی مذکور ...
-
صیرورة
لغتنامه دهخدا
صیرورة. [ ص َ رَ ] (ع مص ) گشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || بازگردیدن کار. || میل کردن بسوی کسی . (منتهی الارب ). || (اصطلاح فلسفه ) شدن . هرقلیطوس افیسوسی که یکی از فلاسفه ٔ نحله ٔ ایونی و از حکمای یونانی قبل از سقراط است ، ا...
-
رسو
لغتنامه دهخدا
رسو. [ رَس ْوْ] (ع مص ) ایستادن بر جای و استوار شدن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). ثابت و استوار گشتن . (از اقرب الموارد). استوار شدن . (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (دهار). استوار گشتن . (تاج المصادر بیهقی )...
-
خارخار
لغتنامه دهخدا
خارخار. (اِ) کنایه از دغدغه و خواهش خواه امر مرغوب باشد و خواه غیر مرغوب چون خارخار غم ، و با لفظ در سر داشتن و در سینه داشتن و در دل داشتن مستعمل است . (آنندراج ). کنایه از خلجان و تعلق خاطر هم هست که ابتدای میل و خواهش بچیزی باشد و بقیه ٔ میل و خوا...
-
تسالونیک
لغتنامه دهخدا
تسالونیک . [ ت ِ ل ُ ] (اِخ ) سالونیک بندری است در مقدونیه ٔ یونان که 377000 تن سکنه دارد و یکی از مراکز صنعتی و تجارت یونان است . هاکس در قاموس کتاب مقدس ، ذیل تسالونیکی آرد: معنی این لفظ غلبه ٔ بر تسلی می باشد. آن بندری است از قسمت دوم مقدونیه که د...
-
عزیز
لغتنامه دهخدا
عزیز. [ ع َ] (اِخ ) شوهر زلیخا. (آنندراج ). در قرآن کریم ، به منزله ٔ صفتی است برای شخصی بنام پوتیفار (معرب ، فطیفر) که در دستگاه فرعون معاصر موسی (ع ) بسیار مقتدر و بانفوذ بود. (فرهنگ فارسی معین ) : و قال نسوة فی المدینة امراءة العزیز تراود فتاها (ق...
-
دنده
لغتنامه دهخدا
دنده . [ دَ دَ / دِ ] (اِ) هر یک از استخوانهای پهلو. ضلع. (از ناظم الاطباء). استخوان پهلو. فقره . هریک از استخوانهای دو جانب وحشی تن آدمی از یمین و شمال . هر یک از استخوانهای سینه ٔ پهلو. قبرقه . هر یک از استخوانهای منحنی و قوسی شکل که قفس سینه را از...
-
اگوست کنت
لغتنامه دهخدا
اگوست کنت . [ اُ ک ُ ] (اِخ ) دانشمند و فیلسوف و ریاضی دان نامی فرانسوی (1798 - 1857 م .). وی در مونپولیه به دنیا آمد و فلسفه ٔ اثباتی را بنیان نهاد و کتابی در فلسفه ٔ اثباتی (1830 - 1842 م .) بنام کور دو فیلوزوفی پوزیتوی منتشر کرد که یکی از شاهکارها...