کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیومرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیومرد
لغتنامه دهخدا
گیومرد. [ گ َ م َ ] (اِخ ) گیومرت . رجوع به گیومرت شود.
-
گیومرد
لغتنامه دهخدا
گیومرد. [ وْ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت . واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری مسکون سر راه مالرو روداب به خاشکوه . سکنه ٔ آن 45 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
گیومرت
لغتنامه دهخدا
گیومرت . [ گ َ م َ ] (اِخ ) در شاهنامه نخستین پادشاه جهان گیومرث شمرده شده و در تواریخی که براین روایت و یا مآخذ آن مبتنی است نیز گیومرث اولین شاه دانسته شده است و تنها بعضی از مورخان که از مآخذ پهلوی استفاده کرده اند او را نخستین بشر دانسته اندو در ...
-
هوشنگ
لغتنامه دهخدا
هوشنگ . [ ش َ ] (اِخ ) دومین پادشاه پیشدادی پسر سیامک بن کیومرز بوده و بعضی نسبت او را چنین تحقیق کرده اند: هوشنگ بن فردادبن سیامک بن میشی بن کیومرز. وی بعد از کیومرز پادشاه شد و از دیماوند که مکان کیومرز بود به پارس رفته در استخر آرامگاه گزید. بنابر...