کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیلویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیلویی
لغتنامه دهخدا
گیلویی . [ لو ] (اِ) گیلوئی . حاشیه ٔ گچی پیش آمده میان قاب سقف و قسمت فوقانی بدنه ٔ دیواراطاق . (یادداشت مؤلف ). حاشیه ٔ گچی مقعر و یا به اصطلاح بنایان غلطانی است که در فاصله ٔ سقف (یا قاب سقف ) و قسمت فوقانی دیوار به عرض حدود نیم گز و یا کمترو بیش...
-
واژههای مشابه
-
که گیلویی
لغتنامه دهخدا
که گیلویی . [ ک ُه ْ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) قسمی موسیقی . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
گیلویه
لغتنامه دهخدا
گیلویه . [ لو ی َ / ی ِ ] (اِ) قسمت فاصله ٔ سقف عمارت و دیوار یا ستون . (از تاریخ ایران باستان صص 2714-2716). رجوع به گیلویی شود.
-
گیلو
لغتنامه دهخدا
گیلو. (اِ) گیلوئی . قسمت فاصله ٔ مابین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچبری کنند و به منزله ٔ گلوی طاق و سقف است و هنوز هم به همین عبارت در زبان عموم هست ولی در فرهنگها ضبط نشده است . (گنجینه ٔ گنجوی یا دفتر هفتم حکیم نظامی ص 136) : صفه ای تا فلک...
-
کشو
لغتنامه دهخدا
کشو. [ ک َ / ک ِ ش َ / شُو ] (اِ) جعبه ٔ درون میز. (یادداشت مؤلف ). جعبه ای باشد که درون میز قرار دهند و در آن در کنار میز باشد چون آن را بکشند بیرون آید. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). || میله ٔ آهنین با دستگیره که بعضی درها را با زیر و بالا کردن آن...