کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیفان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیفان
لغتنامه دهخدا
گیفان . (اِخ ) دهی است از دهستان های بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. این دهستان تا اوایل سال 1329 جزء یکی از دهستانهای بخش باجگیران تابع شهرستان قوچان بود و بواسطه ٔ طول مسافتی که نسبت به باجگیران دارد از آن منتزع و جزء شهرستان بجنورد گردید. محلی کوهستانی...
-
گیفان
لغتنامه دهخدا
گیفان . (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. واقع در 85هزارگزی شمال خاوری بجنوردو 15هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی بجنورد به حصارچه . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 974 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ...
-
جستوجو در متن
-
خنچو
لغتنامه دهخدا
خنچو. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از ناحیت گیفان بجنورد واقع در شمال شرقی بجنورد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
سیساب
لغتنامه دهخدا
سیساب . (اِخ ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 327 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آنجا غلات ، بنشن و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
میان زو
لغتنامه دهخدا
میان زو. [ زُوْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 7هزارگزی شمال بجنورد با 187 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
محمدی
لغتنامه دهخدا
محمدی . [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 244 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته زمان
لغتنامه دهخدا
کلاته زمان . [ ک َ ت ِ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. محلی کوهستانی و سردسیر است و سکنه 110 تن . آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و شغل مردم زراعت است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
پیره
لغتنامه دهخدا
پیره . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. واقع در 53هزارگزی شمال خاوری بجنورد. کوهستانی و سردسیر، دارای 79 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قاضی
لغتنامه دهخدا
قاضی . (اِخ ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. در 75هزارگزی شمال بجنورد و 2هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی بجنورد به حصارچه . موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است . 80 تن سکنه دارد.آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل مردم زراعت است . ر...
-
گرمخان
لغتنامه دهخدا
گرمخان . [ گ َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. محدود است از شمال به دهستان تکمران و گیفان از جنوب به کوه باباموسی ، از مشرق متصل به خاک زعفران لو. موقعیت دهستان کوهستانی . هوای آن معتدل و محصول عمده ٔ آنجا غلات و تریاک . باغ...
-
شونگ
لغتنامه دهخدا
شونگ . [ ] (اِ) درختچه ای است که در نور و کجور و زیارت گرگان آن را شونگ و شن خوانند و عرب شجرةالطحال و زهرالعسل گوید. مردم رودسر و دیلمان و کرج آن را پلاخور نامند و در کتول بنام سفیدال مشهور است و دقزدانه و اوچ قد و دقزدون اسم ترکی او باشد و این درخت...
-
جعفرآباد
لغتنامه دهخدا
جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد در 90هزارگزی شمال خاوری بجنورد و 25هزارگزی خاور راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به حصارچه . کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 434 تن شیعی مذهب و فارسی و ترکی زبانند. آب آن از چشمه ...
-
شیروان
لغتنامه دهخدا
شیروان . [ شیرْ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان قوچان . حدود: از شمال به بخش باجگیران و دهستان گیفان از شهرستان بجنورد و ازباختر به شهرستان بجنورد و از جنوب به بخش مانه و از خاور به بخش حومه ٔ قوچان محدود است . کلیه ٔ آبادیهای بخش در سر راه شوسه ...
-
گل زرد
لغتنامه دهخدا
گل زرد. [ گ ُ ل ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شب بوی . (صحاح الفرس ). گیاهی است از خانواده ٔ گل سرخ . (گیاه شناسی ثابتی ص 210). گونه ای است از نسترن که در گیفان و بجنورد یافت میشود و بنام گل زرد معروف است ، یک جور از این گونه به نام گل دورنگ شناخته ...