کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیجیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیجیدن
لغتنامه دهخدا
گیجیدن . [ دَ ] (مص ) گیج شدن . گیج خوردن . گیج گشتن . رجوع به گیج شدن شود.
-
جستوجو در متن
-
گیجیده
لغتنامه دهخدا
گیجیده . [ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) اسم مفعول از گیجیدن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || به معنی دماغ پریشان شده . (برهان قاطع). پریشان شده .(ناظم الاطباء). پریشان خاطر. (انجمن آرا). || سراسیمه گشته و سرگردان و حیران گردیده . (برهان قاطع). سرگردان و ...