کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گَپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گپ
لغتنامه دهخدا
گپ . [ گ َ ] (اِ) گب در خراسان و زبان لری بمعنی سخن است . (فرهنگ نظام ). کردی گب (سخن ، گفتگو)، اشکاشمی گپ ، یودغا گپ ده (مکالمه کردن )، گیلکی گپ زئن (گپ زدن ، سخن گفتن )، تهرانی گپ (سخن ، گفتگو). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سخن . سخنان لاف و گزاف ...
-
گپ
لغتنامه دهخدا
گپ . [ گ ِ ] (اِخ ) زنبوران . کمدی آریستفان که در حدود22 ق .م . در آتن نمایش داده شده و راسین از آن تقلیدو پیروی کرده است . مصنف در این اثر مرافعات آتنیان و محاکم آنها را مورد تمسخر و استهزاء قرار میدهد.
-
گپ
لغتنامه دهخدا
گپ . [ گ ُ ] (اِ) اندرون رخ بود. عبداﷲ عارض گوید : روان گشته دائم دو چیز از جهان شدز دو چشم کوری ز دو گپ لالی .(فرهنگ اسدی ص 28).
-
گپ زدن
لغتنامه دهخدا
گپ زدن . [ گ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) گفتن . سخن گفتن .بیهوده و دراز گفتن . پر گفتن . پرگویی کردن . در تداول عامه نیز مستعمل است . رجوع به گپ شود : هر کجا زلف ایازی دید خواهی در جهان عشق بر محمود بینی گپ زدن بر عنصری . سنائی .چند گویی خواهر من پارساست گپ...
-
گپ شپ
لغتنامه دهخدا
گپ شپ . [ گ َ ش َ ] (اِ)سخن بیهوده و بی معنی و سخن لاطایل . (ناظم الاطباء).
-
گپ شیر
لغتنامه دهخدا
گپ شیر. [ گ َ ] (اِ مرکب ) شیرخشت . (درختان جنگلی تألیف حبیب اﷲ ثابتی ص 208).
-
شول گپ
لغتنامه دهخدا
شول گپ . [ گ َ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ گناوه است به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
دول گپ
لغتنامه دهخدا
دول گپ . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هویان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 38هزارگزی باخترماسور دارای 300 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ خرم آباد و چشمه هاست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ده گپ
لغتنامه دهخدا
ده گپ . [ دِه ْ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . واقع در 40هزارگزی جنوب خاوری فهلیان . سکنه ٔ آن 485 تن . آب آن از رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
واژههای همآوا
-
گپ
لغتنامه دهخدا
گپ . [ گ َ ] (اِ) گب در خراسان و زبان لری بمعنی سخن است . (فرهنگ نظام ). کردی گب (سخن ، گفتگو)، اشکاشمی گپ ، یودغا گپ ده (مکالمه کردن )، گیلکی گپ زئن (گپ زدن ، سخن گفتن )، تهرانی گپ (سخن ، گفتگو). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سخن . سخنان لاف و گزاف ...
-
گپ
لغتنامه دهخدا
گپ . [ گ ِ ] (اِخ ) زنبوران . کمدی آریستفان که در حدود22 ق .م . در آتن نمایش داده شده و راسین از آن تقلیدو پیروی کرده است . مصنف در این اثر مرافعات آتنیان و محاکم آنها را مورد تمسخر و استهزاء قرار میدهد.
-
گپ
لغتنامه دهخدا
گپ . [ گ ُ ] (اِ) اندرون رخ بود. عبداﷲ عارض گوید : روان گشته دائم دو چیز از جهان شدز دو چشم کوری ز دو گپ لالی .(فرهنگ اسدی ص 28).
-
جستوجو در متن
-
قال کردن
لغتنامه دهخدا
قال کردن . [ ک َدَ ] (مص مرکب ) گفتگو کردن . گپ زدن . همهمه نمودن . حرف زدن . || نغمه خواندن . (ناظم الاطباء).