کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گَلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گلابر
لغتنامه دهخدا
گلابر. [ گْلا / گ ِ ب ِ ] (اِخ ) را اول . تاریخ نویس منسوب به بورگنی ، در اکسر متولد شده و در سال 1050 م . وفات یافته است .
-
گلازر
لغتنامه دهخدا
گلازر. [ گْلا / گ ِ زِ ] (اِخ ) از علمای آثار قدیمه است که از سال 1882 تا سال 1894م . چهار دفعه به عربستان رفت و هر دفعه یک یا دو سال در آنجا بسر برد و متن های مفصل به دست آورد و کتیبه ها و لوحه های زیاد کشف کرد. (ایران باستان ص 50).
-
گلامورگان
لغتنامه دهخدا
گلامورگان . [ گْلا / گ ِ مُرْ ] (اِخ ) کنت نشین بریتانیای کبیر (گالها) در کنار کانال بریستول . دارای 1201300 تن جمعیت است . حاکم نشین آن کاردیف شهرهای اصلی آن سوانسی ، مرتیر و تیدفیل است .
-
گلایول
لغتنامه دهخدا
گلایول . [ گْلا / گ ِ یُل ْ ] (فرانسوی ، اِ) نام گلی که پیازهای آن مانند زعفران است ، ولی برگهای آن پهن و بزرگ و گلهای آن بشکل خوشه ٔ یک طرفی و برای زینت کاشته میشود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 285).
-
گلادستون
لغتنامه دهخدا
گلادستون . [ گْلا / گ ِ دِ تُن ْ ] (اِخ ) ویلیام اوارت . سیاستمدار انگلیسی ، رئیس لیبرال ها متولد در لیورپول ، چهار دفعه به مقام نخست وزیری رسیده است . وی برای پیشرفت و اصلاح ایرلند، تغییرات و اصلاحات انتخابات ، برقرار کردن آزادی داد و ستد و شناسایی ...
-
گلاریس
لغتنامه دهخدا
گلاریس . [ گْلا / گ ِ ] (اِخ ) این شهر را به آلمانی گلاروس خوانند. بخش سویس حاکم نشین ایالت به همین نام است و در کنار لنت واقع شده و دارای 5700 تن سکنه است . تمام این بخش در سال 1881 م . آتش گرفته است . این شهر محل ساختن پارچه های کتانی و مرکز ایالت ...
-
گلاسگو
لغتنامه دهخدا
گلاسگو. [ گْلا / گ ِ گ ُ / ک ُ ] (اِخ ) شهری است از اسکاتلند قلمروهای لانارک و رنفرو که در کنار کلاید واقع است و دارای 1084000 تن سکنه است . دانشگاه آن مشهور و بندری است با فعالیت و شهری است کاملاً تجارتی و صنعتی . اکوس ، دارای وضع و موقعیت مواد نفتی...
-
گلادیاتور
لغتنامه دهخدا
گلادیاتور. [ گْلا / گ ِ تُرْ ] (فرانسوی ، اِ) کسی که در بازیهای سیرک چه با یک انسان و چه با یک حیوان درنده پیکار میکند.و این از آداب و رسوم مردم روم قدیم بوده است . غلامان و بردگان زندانی با نهایت قوت و قدرت در میدانهای عمومی با حیوانات درنده ای که ب...
-
گازه
لغتنامه دهخدا
گازه . [ زَ ] (اِخ ) یکی از دهستان های بخش پاپی شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال خاوری بخش واقع ومحدود است از شمال به رودخانه ٔ سزار بخش دورود، از جنوب به دهستان سرکانه ٔ از خاور به رودخانه ٔ سزار و از باختر به دهستان گریت . موقع طبیعی کوهستانی ،...
-
تازه بهار
لغتنامه دهخدا
تازه بهار. [ زَ / زِ ب َ ] (اِ مرکب ) گل از نو شکفته . (ناظم الاطباء). || نوبهار. رجوع بهمین کلمه شود. || زمین آرایش یافته از بهار مجدد. (ناظم الاطباء). || مجازاً زیباروی و باطراوت را گویند : ای تازه بهار سخت پدرامی پیرایه ٔ دهر و زیور عصری . منوچهری...
-
گیلان
لغتنامه دهخدا
گیلان . (اِخ ) مرکب از گیل به اضافه ٔ ان ، پسوند مکان ، در پهلوی گلان . یعنی مملکت گیل ها، نزد یونانیان گلا ، در اوستا نام ناحیتی به صورت «ورنا» آمده و خاورشناسان در تعیین محل آن اختلاف دارند. بر طبق سنت آن ، همان مملکت «پتشخوارگر» (طبرستان و گیلان )...
-
دف
لغتنامه دهخدا
دف . [ دَ ] (اِ) چنبری که پوستی بر آن کشند و قوالان نوازند. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). چنبری باشد که پوستی بر آن چسبانند و قوالان نوازند. (از برهان ). نام ساز معروف . (غیاث ) (آنندراج ). طبل و دهل و طبل یک پوسته و تبوراک . (ناظم الاطباء). سازی که...
-
بهار
لغتنامه دهخدا
بهار. [ ب َ ] (اِ) فصل ربیع است ؛ یعنی بودن آفتاب در برج حمل و ثور و جوزا. (از جهانگیری ). فصل ربیع و آن در بلاد اقلیم چهارم و پنجم و ششم ، مدت ماندن آفتاب است در حمل و ثور و جوزا و در اقلیم دوم و سوم مدت ماندن آفتاب در حوت و حمل . (غیاث ). ترجمه ٔ ر...