کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گون تیمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گون تیمور
لغتنامه دهخدا
گون تیمور. [ ت َ ] (اِخ ) پنجمین از خانان قراقروم و از نوادگان اوکتای قاآن فرزند چنگیز و نسب او چنین است : گون تیمور فرزند البک ، فرزند أنگه سریکتو، فرزند او سوخال ، فرزند بیلیکتو، وی از سال 802 تا 805 هَ .ق . حکومت داشته است . رجوع شود به معجم الان...
-
واژههای مشابه
-
گندم گون
لغتنامه دهخدا
گندم گون . [ گ َ دُ ] (ص مرکب ) آدم سبزه . ادْماء. اسمر. (ناظم الاطباء). اَملَج : دُحسُم ودحسمان و دُحسُمانی ؛ مردم گندم گون فربه گرداندام . رجل دَحمَس ؛ مرد گندم گون درشت فربه . رجل دُحامِس و دُحمُسان و دُحمُسانی ّ؛ مرد گندمگون درشت فربه . (منتهی ال...
-
گون دوشمین
لغتنامه دهخدا
گون دوشمین . [ م ِ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیجویجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل . واقع در 16هزارگزی باختری اردبیل و 3 هزارگزی خیاو به اردبیل . کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 1328 تن است . آب آن از رودخانه ٔ کند و چشمه تأمین میشود. محصول عم...
-
گون گنبد
لغتنامه دهخدا
گون گنبد. [ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) بنا به روایت بیهقی یکی از محلات اصفهان بوده است . (تتمه ٔ صوان الحکمه ص 58 و 51).
-
گون آباد
لغتنامه دهخدا
گون آباد. [ گ َ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . واقع در 36000 گزی جنوب ساردوئیه و 14000 گزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه . سکنه ٔ آن 12 تن است . ساکنان از طایفه ٔ کوهستانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
-
گون آبادی
لغتنامه دهخدا
گون آبادی . (ص نسبی ) منسوب به گون آباد. گونابادی . گنابدی . جنابدی . رجوع به گنابادی شود.
-
گون بان
لغتنامه دهخدا
گون بان . [ گ َ وَم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . واقع در 31000 گزی شمال باختر صحنه و 2000 گزی خاور شوسه ٔ کرمانشاه به سقز. کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 200 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ،قلمستان...
-
گون بان
لغتنامه دهخدا
گون بان . [ گوم ْ ] (اِخ ) نام یکی از کوههای واقعدر شمال هرسین است و هرسین یکی از بخشهای شهرستان کرمانشاهان میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
گون پاپاخ
لغتنامه دهخدا
گون پاپاخ . [ گوم ْ ] (اِخ )ایلی است از ایلات اطراف مشکین آذربایجان . مرکب از دو هزار خانواده . ییلاق آنها سنبلاق است و به مغان قشلاق میکنند. شغل ایشان زراعت است و از طوایف مختلفه ٔ قوجه بیک محسوب میشوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 108).
-
گون پایاق
لغتنامه دهخدا
گون پایاق . [ گوم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. واقع در 65000گزی شمال خیاو و 5000گزی شوسه ٔ گرمی به اردبیل . کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 160تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و ...
-
گون دره
لغتنامه دهخدا
گون دره . [ گ َ وَ دَ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان . واقع در 61 هزارگزی جنوب خاوری مشیز و 4 هزارگزی خاور راه مالرو رابر به لاله زار. سکنه ٔ آن 8 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
گون دوفار
لغتنامه دهخدا
گون دوفار. [ گُن ْ دُ ] (اِخ ) یکی از پادشاهان نامی سیستان بوده است . و بنابر یک داستان هندی وی یکی از حواریون مسیح بوده است ، که در زمان او در سال 29 م . به هند مسافرت کرده . این پادشاه نقاط بسیاری زیر فرمانروائی خود داشته و سکه های او در هرات و قند...
-
گون ژده
لغتنامه دهخدا
گون ژده . [ ژَ دَ / دِ ] (اِ) به معنی زنجره است ، و آن جانوری باشد شبیه به ملخ که شبها آواز طولانی کند. (برهان قاطع) (فرهنگ اشتنگاس ) (ناظم الاطباء).
-
گون غنچه
لغتنامه دهخدا
گون غنچه . [ غ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )غازه . گلگونه ٔ روی زنان . سرخاب . (یادداشت مؤلف ).