کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشه گوشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوشه گوشه
لغتنامه دهخدا
گوشه گوشه . [ ش َ / ش ِ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) دارای گوشه که محدود به زوایاو مثلثها است . || (ق مرکب ) از این گوشه به آن گوشه و از این طرف به آن طرف . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
گوشگک
لغتنامه دهخدا
گوشگک . [ ش َ گ َ ] (اِ مصغر) مصغر گوشه . گوشه ٔ خرد : وقت آن است که بنشینم در گوشگکی تا بی اندوه به پایان برم این عمر مگر.فرخی .
-
انزواجو
لغتنامه دهخدا
انزواجو. [ اِ زِ ] (نف مرکب ) گوشه گیر. آنکه در پی گوشه گیری است . گوشه گزین .
-
شظاظ
لغتنامه دهخدا
شظاظ. [ ش ِ ] (ع اِ) چوبک گوشه ٔ جوال . ج ، اَشِظَّة. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). چوب گوشه ٔ جوال . ج ، اشظة. (مهذب الاسماء). چوب گوشه ٔ افسار. چوب گوشه ٔ شکیل . (یادداشت مؤلف ).
-
گنجار
لغتنامه دهخدا
گنجار. [ گ َ ] (اِ) در تداول مردم خراسان ،کثافت و چرک گوشه ٔ چشم و گوشه ٔ لب . (فرهنگ نظام ).
-
دردام
لغتنامه دهخدا
دردام . [ دُ ] (اِ) گوشه نشین و زاهد. (آنندراج ). زاهد تسبیح گردان و گوشه نشین و مرتاض . (ناظم الاطباء).
-
انزوا
لغتنامه دهخدا
انزوا. [ اِ زِ ] (ع اِمص ) گوشه نشینی و کناره جویی از مردم و خانه نشینی . (ناظم الاطباء). گوشه نشینی و یک سو شدن از خلق . (غیاث اللغات ). گوشه گیری . گوشه گرفتن ازخلق . (یادداشت مؤلف ). کناره گیری . عزلت . اعتزال . اعتزال جستن . منزوی شدن . انعزال ....
-
شش گوش
لغتنامه دهخدا
شش گوش . [ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) شش گوشه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شش گوشه شود.
-
مخمس
لغتنامه دهخدا
مخمس . [ م ُ خ َم ْ م ِ ] (ع ص ) پنج گوشه گرداننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه پنج گوشه می گرداند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخمیس شود. || دارنده ٔ پنج گوشه و پنج رکن . (ناظم الاطباء) .
-
زاول
لغتنامه دهخدا
زاول . [ وُ ] (اِ) نام شعبه ای از موسیقی . (ناظم الاطباء). گوشه ای از چهل و هشت گوشه ٔموسیقی . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به آهنگ و زابل شود.
-
زابوقة
لغتنامه دهخدا
زابوقة. [ ق َ ] (ع اِ) گوشه ٔخانه . || کجی و اریفی که در گوشه ٔ خانه باشد. || قسمتی از خانه . (اقرب الموارد).
-
مسیحی
لغتنامه دهخدا
مسیحی . [ م َ ] (اِ) در موسیقی نام آوازی است از دستگاه نوا. (فرهنگ نظام ). یکی از گوشه های دستگاه شور. گوشه ای از دستگاه سه گاه .
-
خار سه پهلو
لغتنامه دهخدا
خار سه پهلو. [ رِ س ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خارسه گوشه . رجوع به خار سه گوشه شود.
-
کویز
لغتنامه دهخدا
کویز. [ ک َ ] (اِ) کنج و گوشه ٔ خانه را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گوشه ٔ خانه را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). || جای خالی . (ناظم الاطباء).