کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشتخوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
گوشت خوار
لغتنامه دهخدا
گوشت خوار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) گوشت خور. گوشت خواره . که گوشت خورد. اکال اللحم . لاحِم لَحَم : مزور پزد خنجر گوشت خوارش عدو را که بیمار عصیان نماید. خاقانی .|| حیوانی که از گوشت غذا کند مانند درندگان و جوارح طیور. (یادداشت مؤلف ). هر حیوانی که گ...
-
جستوجو در متن
-
گوشت خواری
لغتنامه دهخدا
گوشت خواری . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) عمل گوشت خوار. || صفت گوشتخوار. رجوع به گوشتخوار شود.
-
خلواج
لغتنامه دهخدا
خلواج . [ خ َل ْ ] (اِ) مرغی گوشتخوار. || زغن . (از ناظم الاطباء).
-
ظرباء
لغتنامه دهخدا
ظرباء. [ ظَ رِ ] (ع اِ) جانورکی است مانند گربه گنده بوی و گوشتخوار. رجوع به ظربان شود.
-
جبلین
لغتنامه دهخدا
جبلین . [ ج َ ب َ ل َ ] (اِ) زباد [ جانورکی است گوشتخوار از نژاد گربه ] . (دزی ). رجوع به زباد شود.
-
پرشیل
لغتنامه دهخدا
پرشیل . [ پْرُ / پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از پستانداران گوشتخوار، از طایفه ٔ اورسینه مختص هندوستان .
-
پرتل
لغتنامه دهخدا
پرتل . [ رُ ت ِ ] (اِ) نوعی از پستانداران گوشتخوار افریقائی ، از دسته ٔپرتلینه . مشابه کفتار.
-
پوما
لغتنامه دهخدا
پوما. (اِ) (فرانسوی ، اِ) یکی از حیوانات پستاندار گوشتخوار درنده ٔ آمریکا. نام عامیانه ٔ آن کوگوار است .
-
پرسر
لغتنامه دهخدا
پرسر. [ پْرُ / پ ِ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از حشرات چهارباله ، با دو بال فوقانی سخت که برای طیران متناسب نیست و گوشتخوار است از خانواده ٔ کارابیده در اروپای شرقی و آسیای صغیر.
-
پریستنی کوس
لغتنامه دهخدا
پریستنی کوس . [پْری / پ ِ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) جنسی از حشرات کولئوپتر . گوشتخوار از خانواده ٔ کارابیده . مخصوص نواحی معتدل غربی دنیای قدیم .
-
گوشت خواره
لغتنامه دهخدا
گوشت خواره . [ خوا / خا رَ / رِ ] (نف مرکب ) گوشت خوار. گوشت خور : چنانکه چو گوییم حیوان ، هم ستوران گیاه خوار و هم ددگان گوشتخواره ... همه گفته شود. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 234). رجوع به گوشتخوار شود.
-
دینوزور
لغتنامه دهخدا
دینوزور. [ ن ُ زُ ] (فرانسوی ، اِ) خزنده ٔ خشکی زوال یافته از دوران «مزوزوئیک » که طولش از یک تا حدود سی متر بود. بعضی انواع آن گیاهخوار وبرخی گوشتخوار بوده است و در پایان دوره ٔ کرتاسه ازمیان رفته است . (دائرة المعارف فارسی ). دایناسور.
-
شغار
لغتنامه دهخدا
شغار. [ ش َ ] (اِ) نوعی از خارپشت . (ناظم الاطباء). || یک نوع حیوانی گوشتخوار و بدبو از طایفه ٔ سگ که مانند خرگوش در زیر زمین منزل میکند و قسمی ازراسو میباشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به راسو شود.
-
لحم
لغتنامه دهخدا
لحم . [ ل َ ح ِ ] (ع اِ) شیربیشه . || (ص ) مرد گوشتناک . (منتهی الارب ).آنکه گوشت دارد. (مهذب الاسماء). || مرد گوشتخوار. || مرد خواهان و آرزومند گوشت . (منتهی الارب ). آنکه آرزوی گوشت کند. (مهذب الاسماء).- بازٌ لحم ؛ باز گوشتخوار یا آزمند گوشت . (من...